بررسي علل پديده کم آموزي و افت تحصيلي در مدارس و راههاي مقابله با آن
ظاهراً اکثريت افراد، هوش را يکي از عوامل بسيار مهم در امر موفقيت تحصيلي تلقي مي کنند. ولي بسياري از بچه هاي ناموفق در تحصيل کساني هستند که در مدرسه معدل هاي پايين تر از آنچه از وضعيت هوشي آنان انتظار مي رود کسب مي کنند. به طور کلي اين موضوع پذيرفته شده است که عوامل گوناگوني در موفقيت تحصيلي دخالت دارد. نه تنها استعداد عمومي و آموزشي مناسب، بلکه عواملي مانند علاقه ي دروني به ماده ي تدريس شده، انگيزه ي کودک نسبت به موفقيت و باور او به موفقيت نيز نقش مهمي دارند. عملکرد ضعيف تحصيلي و کم آموزي اختلافي است بين ظرفيت يا توانايي بالقوه فرد و عملکرد وي که منجر به گرفتن نمرات پايين تر از آنچه هوش قادر به اکتساب آن هستند مي شود. اين تعريف شامل نمرات پاييني که ناشي از هوش محدود باشد نمي شود و تنها افرادي را در بر مي گيرد که از لحاظ هوش متوسط بالا بوده ولي از لحاظ تحصيلي کمتر موفق هستند و به طور غير منتظره عملکردضعيف تحصيلي از خود نشان مي دهند. چنين عدم موفقيت در شکوفايي بالقوه تحصيلي را حدوداً در 25 درصد کودکان سنين مدرسه و 30 الي 50 درصد نوجواناني که در کلينيک هاي روان پزشکي تحت درمان هستند تخمين زده اند. جواناني که نمي توانند يا بي ميل به استفاده بالقوه از نيروي عقلاني خود هستند، معمولاً پيشرفتهاي آموزشي و شغلي را که در حيطه توانايي آنهاست از دست مي دهند مطالعات طولي همبستگي مثبت بسيار بالايي بين تلاش عقلاني پيشرفت تحصيلي و سطح شغلي در دوران بزرگسالي را نشان داده است. نوجواناني که ترک تحصيل مي کنند احتمال مضاعف بيکار ماندن آنها در سنين جواني بيشتر از افرادي است که از مدرسه فارغ التحصيل مي شوند. به علت اينکه ترک تحصيل شامل اتلاف وقت و قواي جوانان است و مي تواند به عنوان يک مشکل اجتماعي تلقي شود. الگوهاي پيشرفت ناکافي تحصيلي اغلب در سالهاي اوليه مدرسه ظاهر شده و تا دوره نوجواني ريشه دارتر مي شود. تحقيقات نشان مي دهد که 50 درصد دانش آموزان دبيرستان اولين شکست تحصيلي را در دوم دبستان، 75 درصد تا چهارم دبستان و 90درصد تا دوم راهنمايي تجربه مي کنند. سپس از آغاز اين الگو به عنوان يک دوره معيوب عمل خواهد نمود. زمينه ضعف دانش آموزان ناموفق در درسي که قبلاً در آن با شکست مواجه شده اند، اعتماد به نفس آنها را پايين مي آورد و فقدان انگيزش و لذت در يادگيري به تدريج منجر به اختلاف بيشتري بين توانايي بالقوه و عملکرد تحصيلي مي شود. علل افت تحصيلي پيشرفت ناکامي تحصيلي، ناشي از علل مختلف است. احتمالاً علي رغم وجود هوش عمومي مناسب در بين بچه هاي دبستان، بي دقتي معمول ترين دليل عملکرد ضعيف تحصيلي است. اين مسئله که در اواخر دوره کودکي شروع و تا دوران نوجواني ادامه مي يابد، بطور فزاينده از عوامل اجتماعي فرهنگي و روانشناختي ناشي مي شود. اين عوامل شامل انگيزش پايين، امکانات محدود، کيفيت معين رشد يا آسيب شناسي رواني احساس خاص انزجار نسبت به جريان يادگيري ناسازگارانه تعامل خانواده مي باشد. عوامل اجتماعي فرهنگي در بسياري از جوانان ناموفق در تحصيل، اختلاف بين عملکرد تحصيلي و ظرفيت عقلاني قبل از هر گونه آسيب شناسي رواني، عوامل اجتماعي فرهنگي را منعکس مي کند. اين عوامل اساساً با توليد انگيزش پايين براي موفقيت تحصيلي يا امکانات محدود جهت اکتساب آن به کسب معدلهاي پايين و بر خلاف انتظار منجر مي شود. مشاهده شده است که معمولي ترين علت ترک تحصيل در پسران »بي علاقه بودن« و براي دختران »ازدواج« مي باشد. هر چند که تحقيقات زيادي در مورد منشاء اجتماعي فرهنگي انگيزه پايين تحصيلي صورت نگرفته، ولي مدارک کافي بر اين اعتقاد که ارزشها و اهداف غير تحصيلي توسط عمومي خانوادگي، مدرسه، گروه همسالان و نقش جنسي پرورده مي شود، وجود دارد. انگيزه پايين مکرراً در مطالعات آشکار شده است دانش آموزاني که در شرايط تحصيلي موفق هستند بر عکس جواناني که به ارزشهاي عقلاني و اهداف تحصيلي گرايش ندارند، فاقد انگيزه براي تلاش در شرايط تحصيلي مي باشند چنين دانش آموزاني شرايط تحصيلي را دوست نداشته و انتظار هيچگونه رضايت دروني يا پاداش بيروني براي عملکرد خوب ندارند. اگر يادگيرنده معتقد باشد که در گذشته، در يادگيري مطالب مشابه با مطلب جديد موفق بوده است، با علاقه مندي به مطلب جديد برخورد خواهدکرد. اما اگر به اين اعتقاد رسيده باشد که يادگيري مطلب جديد نيز مانند يادگيري مطالب مشابه گذشته منجر به شکست خواهد شد، علاقه اي نسبت به يادگيري آن مطلب از خود نشان نخواهد داد. اين عواطف و انگيزه هاي مثبت و منفي ابتدا مشخص و محدود به موضوعهاي خاص بوده ولي با افزايش تجارب مثبت و منفي گسترش يافته و تا آنجا پيش مي روند که تمام درسهاي آموزشگاهي را در بر مي گيرند. باور فرد در توانايي اش براي موفق شدن بخش جدايي ناپذير مکانيزم انگيزش نسبت به موفقيت است. کودکان برانگيخته براي پيشرفت نه تنها بايد موفقيت را ارزيابي کنند، بلکه لازم است باور کنند که چنين موفقيتي ممکن است به عقيده بندوراوشانگ (1981) قرار دادن »شرايط رضايت از خود« در سطح معيني از عملکرد باعث مي شود تا افراد در کوشش هايشان آنقدر پافشاري کنند تا عملکردشان با معيارهاي درونيشان يکي شود. آنها اضافه مي کنند اثرادراکات فردي مي تواند بر انتخاب فعاليت افراد، ميزان تلاشي که بايد بخرج دهند و زمان مقاومت آنها در برابر مشکلات اثر بگذارند. اثرات خانوادگي نوجوانان و جوانان معمولاً با احساسات والدين خود در مورد تحصيل و مدرسه همانند سازي مي کنند. والديني که به روند آموزشي ارزش قائل هستند و براي تلاشهاي معلمين احترام قائل مي شوند، نگرشهاي مثبت را تقويت مي کنند. در صورتي که والديني که معلمين را تحقير مي کنند و يا ادعا دارند که بدون تحصيل زياد، امکانات زندگي را کسب کرده اند، نگرشهاي منفي را مي پرورانند. والديني که نسبت به فوايد آموزش رسمي به عنوان وسيله اي براي پيشرفت زندگي مشکوک هستند اغلب به کيفيت فرزندان در مدرسه توجه اندکي نشان مي دهند پاداش و تنبيه هايي را که آنها در شيوه تربيتي بکار مي برند، اغلب هيچ ارتباطي با تکاليف مدرسه يا دريافت معدلهاي خوب درسي توسط فرزندان خود ندارند. در نتيجه آنها انگيزه چنداني براي پيشرفت تحصيلي بدست نخواهند آورد. داده هاي حاصل از مطالعات طولي رشد کودک تاييد کرده است که هر قدر والدين ارزش بيشتري براي اکتساب عقلاني خود قائل باشند براي اکتسابات عقلاني فرزندانشان نيز ارزش قائل خواهند بود و در فعاليتهاي عقلاني آنها نيز بيشتر شرکت خواهند کرد. والدين بر خلاف آنچه بر زبان مي آورند نوعي بيزاري دروني نسبت به تحصيل دارند که به نحوي آن را به فرزندان خود منتقل مي کنند، به عنوان مثال شخصي که علي رغم سطح تحصيل پايين يا سابقه بد تحصيلي موفقيت خوبي در بازار کار کسب کرده اند، فرزند خود را به علت احراز معدل پايين يا نداشتن نگرش مثبت به تحصيل سرزنش مي کند، اما غير مستقيم بوسيله رفتارهاي ديگر خود اين پيغام را که بدون تحصيل هم ميتوان موفق شد، منتقل مي کند. در چنين مواردي پرواضح است که سطح تحصيل والدين هر قدر پايين تر باشد، احتمال بيشتر کسب معدلهاي پايين و ترک تحصيل وجود دارد. اين کيفيت در تحقيقات مکرراً آشکار شده که معدل نوجوانان همبستگي مثبت با سطح تحصيل والدين دارد، مشابه آن نوجواناني که نگرش منفي نسبت به مدرسه دارند، اغلب در خانواده يا محل زندگي خود الگوهايي از بزرگسالان را ندارند که از تحصيل بهره مند شده باشند، همانطور که اين يافته ها مشخص مي کند، طبقه اجتماعي والدين ممکن است عاملي براي تعيين نگرش فرزندان نسبت به مدرسه باشد، والدين طبقات متوسط و بالا معمولاً از سطح تحصيلي خوب برخوردار هستند و تحصيل را بهترين راه براي آماده شدن براي زندگي، از لحاظ اجتماعي ، روانشناختي و شغلي مي دانند در نتيجه آنها هميشه از فوايد تحصيل صحبت مي کنند و فعاليتهاي تحصيلي فرزندانشان را مورد توجه قرار مي دهند و آنچه را که در مدرسه آموخته اند مورد بحث قرار مي دهند و برخلاف آنان، والدين طبقات پايين که از حداقل سطح تحصيلي برخوردارند ممکن است مدرسه را با نگرش منفي بررسي کنند و لزومي براي شرکت فرزندان خود در مدرسه به عنوان يک نياز قانوني يا راهي براي اکتساب شغل پردرآمدتر نبينند. در نتيجه احتمال اينکه آنها در مورد فعاليتهاي تحصيلي با فرزندان خود بحث کنند. آنها را درک و يا در ارتباط با دروس آنها را ياري داده و موفقيت هايشان را تحسين کنند، کمتر است. دانش آموزاني که در مدارس فاقد امکانات و معلمين کافي و در کلاسهاي بر جمعيت حضور دارند، ممکن است نتوانند مهارتهاي اساسي تحصيلي و عادات مطالعه لازم را در ارتباط با تحصيل دبيرستاني کسب نمايند.
12/3/08
بررسی رابطه افت تحصیلی دانش اموزان دختر دوره های راهنمایی ومتوسطه بخش اول
با ویژگی های خانواد گی و شخصیتی آن ها
(با تاکید بردختران دانش اموز دوره راهنمایی ومتوسطه شهرستان بوکان – استان اذربایجان غربی)
عنوان طرح تحقیقاتی : بررسی رابطه افت تحصیلی دانش اموزان دختر دوره های راهنمایی ومتوسطه
( بخش اول )
با ویژگی هاوعوامل خانوادگی وشخصیتی انها
(تاکید بر شهرستان بوکان – استان اذربایجان غربی)
پژوهش گر : معصومه گورکی
چکیده
افت تحصیلی یکی از مشکلات عمده دانش اموزان دختر وخانواده های انها و سیستم مدیریت آموزش وپرورش در شهر ستان بوکان است . بطوریکه نگرانی عمیقی در بین اقشار جامعه و اموزش وپرورش ایجاد کرده واینده نه چندان روشنی را رقم می زند. وآن را به یک مشکل روانی – اجتماعی تبدیل کرده است. در بوکان به دلیل ازدیاد دلایل و عوامل مستعد کننده وهمچنین شواهد وحوادث گوناگون نشان می دهد که آمار افت تحصیلی دانش آموزان دختر بالا تر برود . هدف اصلی این طرح تعیین شیوع افت تحصیلی دختران از نظر وضعیت خانواده با ابعاد گوناگون آن است.
اولین عاملی که تاثیر بازدارنده و مخربی بر روی کارایی ،تحرک،روح وجسم دختران دارد عدم اطلاع خانواد ها از نیاز های آنان و رشد سریع جامعه بسوی مدرنیزه شدن است .
شناسایی عوامل بازدارنده خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر مخصوصا در دوره راهنمایی ومتوسطه که از لحاظ سنی مقطع حساس زندگی انان است ،اهمیت شایانی دارد .
تحقیق وپژوهش در این مورد منجر به شناسایی این عوامل و کمک به کارشناسان در تسریع رفع موانع برای برنامه ریزی هر چه کامل تر ،صرف جویی در هزینه ها ،زمان وهدایت دختران دانش اموز دوره های راهنمایی و متوسطه به مسیر های اصلی زندگی وایجاد انگیزه برای ادامه تحصیل، اینده پر بارتروکاهش ظلم وتبعیض ونابرابری هادر این منطقه محروم خصوصا حاشیه شهرو مناطق روستایی است.
اهداف پژوهش
· هدف کلی این پژوهش ریشه یابی علل افت وترک تحصیل دختران دوره های راهنمایی ومتوسطه درابعاد مختلف خانواده در شهرستان بوکان می باشد .
· اهداف اختصاصي
در این پژوهش اهداف زیر دنبال می شود :
1- ریشه یابی وشناخت تاثیر خانواده ودوستان ،ورود تنکولوژی جدید مانند ماهواره ،اینترنت و موبایل به درون خانواده ها ،رشد جمعیت شهری و پدیده حاشیه نشینی ونابرابری طبقات اجتماعی واقتصادی خانواده ها برروند تحصیل دختران دوره های تحصیلی راهنمایی ومتوسطه در شهرستان بوکان
2. برداشتن گام های اولیه در جهت برنامه ریزی مربوط به "تحصیل دختران " در همه سطوح طبقاتی
سؤالهاي پژوهشي/ فرضيه هاي پژوهشي
سوال هایی که این پژوهش در صدد پاسخ گویی به آن ها می باشد شامل موارد زیر است :
· علل افت تحصیلی دختران دوره های راهنمایی ومتوسطه در شهرستان بوکان چیست؟
· آیا ازدواج یکی ازعلل افت وترک تحصیل دختران است؟
· آیا مسایل خانواد گی باعث افت وترک تحصیل دختران می شود؟
· آیا دوری آموزشگاه محل تحصیل باعٍث افت وترک تحصیل دختران می شود؟
· آیاحاشیه نشینی در شهر باعٍث افت تحصیلی دختران می شود؟
· آیا تعصبات محلی وخانواد گی باعث افت تحصیلی ویا ترک تحصیل دختران می شود؟
· آیا فقر مالی و اقتصادی خانواده باعث افت ویا ترک تحصیل دختران می شود؟
· آیا بی سوادی والدین رابطه ای با ترک ویا افت تحصیلی دختران دارد ؟
· آیا تعداد اعضای خانواده رابطه ای با افت و ترک تحصیل دختران دارد؟
متغير هاي پژوهش
متغیر مستقل : متغیر مستقل در این تحقیق افت ویاترک تحصیل دختران در دوره های راهنمایی ومتوسطه می باشد.
متغیر وابسته: متغیر وابسته در این تحقیق عواملی از جمله محل زندگی ، وضعیت مالی ،سطح معلومات والدین ، تعصبات محلی وخانوادگی ،تاثیراینترنت وموبایل ،و........می باشد
متغیر ملاک: شامل انگیزه تحصیل ومتغیرهای پیش بینی شامل شیوه های برخورد وتربیت فرزندان ،ترکیب خانواده ها ،یادگیری دروس ومحل یادگیری در محل سکونت ،استرس ونگرانی های حاصله از رفتارهها و نگاههای عامه پسند مردم ،نگرش به زن وتحصیل زنان ،ساختار خانواده وروابط انها باهم دیگر
جامعه ، نمونه آماري و روش نمونه گيري
جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر 12-19 ساله راهنمایی و دبیرستان های شهربوکان را تشکیل می دهد .
از بین دختران راهنمایی و دبیرستان تعدادی به صورت تصادفی انتخاب و طی جلساتی بصورت عمومی وخصوصی با انان در مورد افت تحصیلی وشرایط خانوادگی انان صحبت شد
ابزار اندازه گيري و جمع آوری اطلاعات وروش تجزیه وتحلیل داده ها
ابزار های مورد استفاده د ر این پژوهش عبارتند از :
1. مصاحبه نیمه ساختاری ،
2. پرسشنامه ،
3. مقایسه خانواده ها از لحاظ سطح سواد وجمعیت و منطقه ومحل زندگی ومدت زمان سکونت در شهر (شامل ابزار شیوه های تربیت فرزندان،ساختار خانواده،انتظارات پدر ومادر،رابطه والدین با محل تحصیل دخترانشان ،)
4. تجزیه وتحلیل داده های حاصل در دو سطوح آماری وغیرآماری
( در بخش آماری از داده های حاصله جداول ،ونمودارها ،میانگین ها و ضرایب پایانی
در بخش غیر آماری به بررسی گفته ها و روایت های مختلف ومحتوایی انها )
5- مقیاس انگیزه برای تحصیل (با استفاده از مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت،مقیاس نگرش فرد به تحصیل)
روش پژوهش
روش پژوهش به کار رفته در این تحقیق از نوع تحقیقات آزمایشی و کاربردی است .
بخشي از يافته هاي پژوهش
بین پیشرفتهای تحصیلی دختران دوره های راهنمایی و متوسطه در کل نمونه با شرایط خانواده ،محل زندگی،سطح سواد ومعلومات والدین ،وتفاهم اخلاقی ورفتاری بین والدین،امکانات فردی و خانواده گی دانش اموزان دختر،اخلاق ورفتار سالم والدین خصوصا پدر وبرادربزرگتر،ساختار خانواده (سلسله مراتب قدرت در خانواده)، انتظار والدین از فرزندان،رسیدگی وتهیه مایحتاج تحصیلی دختران، عدم تبعیض بین فرزندان دختر وپسر،رابطه معنا دارای وجود دارد .
بخشي از پيشنهادها
· تحقیقاتی درخصوص اموزش بیشتر ویژه اولیا ومربیان منطقه بوکان انجام پذیرد.
· در برنامه اموزشی خانواده ها بر نقش این عوامل بازدارنده در تحصیل دختران ونقش والدین در شکل گیری خصوصیات شخصیتی دختران تاکید بیشتری گردد.
· نظر به اینکه رابطه بین متغیر ها ی خانواده ها، شخصیتی دختران وپیشرفت تحصیلی انان رابطه مستقیمی وجود دارد مربیان درارائه راهکارها به دانش اموزان دختر می بایست حتما به نسبت خانواده انها، محل زندگی،شرایط زندگی نهایت دقت وملاحظات فردی را در نظر داشته باشند.
بررسی ودلایل افت تحصیلی دانش اموزان دوره های ابتدایی و راهنمایی و متوسطه دخترانه در سطح مدیریت آموزش وپرورش شهرستان بوکان .
زمان شروع طرح سال تحصیلی 80-81
مکان : دبیرستان آزادی شهرستان بوکان
و مدرسه راهنمایی خیرین سیمینه دهستان قره موسی لو
81-82 دبیرستان آزادی
82-83دبیرستان دخترانه ازادی
83-84 دبیرستان ازادی
84-85 دبیرستان دخترانه آزادی- دبیرستان سیمین شهرک فرهنگیان – دبیرستان بزرگسالان حکمت
نیم سال 85-86 دبیرستان ازادی
· پیش زمینه ای برای شروع
سال 81-80با اینکه اولین سال شروع به کار من بعنوان معلم زبان وادبیات فارسی بود اما استرس و نگرانی های خاصی داشتم . از اینکه از عهده وظایفم بعنوان معلم بر ایم و شاخص های استاندارد تدریس را بخوبی بکار ببرم . تمامی دانش آموزان دبیرستان وراهنمایی من دختر بودند . از همه طبقات اجتماعی و شهری وروستایی .
· اولین مشکل:
اولین مشکلی که من با ان بر خوردم سطح سواد و معلومات دانش اموزان بود بصورتی که معلومات بیشتر دانش اموزان در سطح کلاسی که نشسته بودند نبود وبه مراتب پایین تر از ان بود بناچار می بایست بیشتر وقت خود را صرف یاد اوری وتوضیح دروس سالهای قبل می کردم . با این حال باز یادگیری انها کم بود ودرس رابخوبی نمی گرفتند . مشکلم را با همکاران و مشاورین مدارس در میان گذاشتم انها هم همین مشکل را داشتند . اما ریشه مشکل کجا بود . چرا ؟ و به چه دلیل دانش اموزان درس خود را بخوبی نمی خواندند . انهایی که درس را بخوبی می فهمیدند چه تفاوتی با انهایی که به درس علاقه نشان نمی دادند داشت . ایا من بعنوان یک معلم می توانستم قدمی برای حل این مشکل بر دارم ؟ ایا با همکاری مشاورین این امر می توانم دانش اموزانی با معلومات کافی به کلاس بالاتر بفرستم . نقش من در این میان چیست؟
· مشکلات یک معلم:
اولین چیزی که به ذهنم امد بررسی مشکلات بود ازیک طرف معلم بود . معلمی که روزانه حداقل شش ساعت را در کلاس می گذراند و بقیه روز را باید برای رفع مشکلاتش اختصاص دهد . مشکلاتی همچون با خانواده بودن ، رفع مایحتاج خانواده، استراحت، مطالعه و صدها کاری که در روز باید انجام داد .ایا یک معلم با چنین خصوصیاتی می تواند نقش چندان مثبتی در این میان داشته باشد.ودر طرف دیگر سیستم مدیریتی اموزشگاه . با بیش از 500 دانش اموز و دهها مشکل ریز ودرشت اداری و محیط اموزشگاه و بالاتر از ان مدیزیت کل شهرستان ودر رده بالا تر ادراه کل آموزش وپروش ومقابل همه اینها خانواده دانش اموزان با سلیقه های متفاوت واگاهی های بسیار کم از ساختار اموزش وپرورش
· کلید واژه های برای تحقیق:
همین مقدمه ای که در ذهن داشتم بعنوان کلید واژه های تحقیق برای ریشه یابی این مسله برگزیدم
الف)دانش اموزان : 1- دانش آموز2- دختران دانش اموز 3- دانش اموزان دوره متوسطه 4- دانش اموزان دوره راهنمایی 5-اموزشگاه 6- مدیریت آموزشگاه 7- اداره اموزش وپرورش 8- خانواده دانش اموزان
ب)اقتصاد
ج) اجتماع
د) سیاست
· اولین واژه
اولین کلمه ای که با ان سر کار دارم و تحقیق من راجع به ان است دانش آموز است .
دانش آموز: نوجوان وجوانانی که بهترین سالهای عمرخود را در مدرسه بسر می برند.
· " مشکل اصلی دانش آموزان روستا یی "
آگاهی دانش اموزان روستایی به مراتب از دانش اموزان شهری کم تر بود . انها حتی قادر نبودند متن کتاب را به راحتی بخوانند . ویک متن را به درستی بنویسند .همه چیز انگار در دوره ابتدایی تمام شده است.
· ریشه مشکل اصلی کجا است؟
به راستی مشکل اصلی کجا بود ؟
ایا همکاران من در سالهای گذشته تلاش خود را برای یاد گیری انها انجام نداده بودند ؟
اما اینچنین نبود همه معلمان مدرسه این را بخوبی دریافته بودند . اما چرا ؟ چرا این دانش اموزان به کلاس بالاتر راه یافته بودند ؟
اولین دلیل که یافتم یک سنت غلط وعرفی بود که رایج شده بود.
" باید به انها کمک کرد تا عمرشان تلف نشود"
معلم در ارزشیابی کم نیاورد و درصد قبولی کلاسش پایین نیاید و این اولین گناهی بود که به مدیریت بر می گشت
مدیریت اموزشگاه و به دنبال ان مدیریت شهرستان و اداره کل و یک خط وسیر ی برای احترام متقابل بین همکاران ومسولین ایجاد شده بود که باعث می شد همه چشمشان را بر روی این حقیقت ببندند .
تغییر مدیریت اداره و تخصصی نبودن معاونت های بعدی از یک سو وتجربه گرایی و در نظر گرفتن سن مسئولین بجای تخصص شان در امر انتخاب انها برای تصدی مدیریت ها یکی از این اشکلات بود
همین منوال هم در اموزشگاههای شهر در پیش بود .
این روند نابساماني نظام آموزشي ناشي از نگاه سنتي مسؤولان به مقوله آموزش در مدارس وبراي برون رفت از این بحران در نظام آموزش ، بايد مقتضيات عصر جديد يعني عصر دانايي را شناخت.
شواهد موجود حاكي از آن بود كه نظام آموزشي بوکان در مقاطع تحصيلي ابتدايي تا راهنمايي ومتوسطه با افت تحصيلي وبي انگيزگي دانش آموزان نسبت به آموزش مواجه است.
علت اين كاهش علاقه ودرنتيجه افت تحصيلي دانش آموزان چيست؟ایا فقط مقوله مدیریت وقاطع نبودن مسولین است ؟
با کند وکاوی اندک نسبت به خانواده دانش اموزان یک نکته دیگر نیز مزید بر علت شد . "خانواده".
· خانواده
خانواده ها ارتباط خوبی با اموزشگاهها نداشتند . از وضع تحصیلی فرزندانشان با خبر نمی شدند و حتی بدنبال اندک اطلاعاتی که به انها کمک کند که چرا فرزندانشان مردود شده اند ویا با کم سوادی روبرو هستند؟ نبودند.
حلقه های زنجیر یکی یکی نمایان می شدند. 1- دانش اموز 2- معلم 3- مسولین اموزشگاه 4- مدیریت ادراه 5- مدیریت استان 5- خانواده
یکی دیگر از حلقه ها که توجه اصلی مرا به خود جلب کرد کتب درسی بود
· تفاوت محتوای درسی کتابها با دوران تحصیلی معلمان
انچه من در دوران تحصیلی دانش اموزی ودانشجویی خوانده بودم با انچه امروزه در محتوای کتابهای درسی گنجانده شده بود تفاوت زیادی داشت . این اولین نشانه مثبتی بود که نشان می داد که سيستم آموزش وپرورش كشور همواره در حال تغيير بوده است . انچه در این کتابها امده بود با معلومات من بعنوان یک معلم تازه استخدام شده همخوانی نداشت . مطالعه مجدد انها و یاد گیری انها را باید در برنامه کاری خودم قرار می دادم.وشمشین حلقه زنجیر یعنی کتب درسی هم به دیگر حلقه ها پیوست .
بررسی اولین حلقه زنجیر این تحقیق
· دانش آموز
دانش آموز های دوره راهنمایی و متوسطه عمدتا نوجوان وجوان بوده و از خانواده های با دیدگاههای متفاوت و طبقات متفاوت و فرهنگ متفاوت هستند
یک نکته مشترک در بیشتر مدارس راهنمایی ودبیرستان های دخترانه و پسرانه بوکان وجود داشت وان اینکه بیشتر محصلین از خانواد های بودند که در زمانی نه چندان دور از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و هنوز بخشی از درامد خانواده انها از راه کشاورزی تامین می شود .
یک نکته که با پرسش از دانش اموزان و پرونده تحصیلی انان داشتم اغلب انها در دوره تحصیلی ابتدایی دارای پیشرفتهایی خوبی بوده اند و نمرات درسی انان در حد قابل قبولی است اما با تغییر دوره به راهنمایی یک پسرفت و تغییر بسیار محسوس ونگران گننده وجود دارد .
بیشتر خانواده های این دانش اموزان یک دیدگاه سنتی وعامیانه نسبت به تحصیل مدرسه و معلم دارند
هرچند که در داخل خانواده اولین مورد ی که در مورد بچه ها گفته می شود مبحث تحصیل انان است اما یک بحث عمقی و قابل پی گیری نیست و تنها در حد حرف زدن ونصیحت و پند واندرز است
درکل همه خانواده ها دوست دارند فرزندانشان بیشترین و بهترین پیشرفت تحصیلی را داشته باشد و از طرف دیگر ، افت تحصیلی ، برای آنها موضوعی غیر قابل پذیرش است . والدین از این که فرزندانشان به هنگام ورود به دورههای راهنمایی و متوسطه دچار افت میشود ، متعجب شده و سئوال میکنند که چرا دیگر فرزندشان انگیزه ای برای درس خواندن ندارد؟ در داخل بیشتر خانواده های شهر بوکان دلایل ضعف و مشکلات تحصیلی دانش آموزان عمدتاً به مسائلی از قبیل تنبلی و بی خیالی و بازیگوشی استناد میشود اما قاطعانه دنبال علل وریشه ان را نمی گیرند .
در طول زمان تحصیل اغلب خانواده ها بدلیل استمرار وجود مدرسه و مشغله های زندگی و شرایط اجتماعی واقتصادی پیش امده کمتر وقتی برای برنامه ریزی اقتصادی اموزش کودکان خود دارند و هنوز این برنامه زندگی، جایگاهی در میان خانواده ها پیدا نکرده است . انان زمانی به اهمیت قضیه پی می برند و در مورد آن حداقل حرف می زنند زمانی است که با ترک تحصیل ویا مردودی کودکانشان مواجه می شوند در این زمان است که به بازنگری انچه رخ داده است می پردازند وبا حساب دخل وخرج خانواده در طول مدت تحصیل به عمق فاجعه پی می برند . این مورد در میان خانواده های که دو فرزند دانش اموز یا بیشتر دارند نمود بیشتری دارد ودختران بیشتر از پسران در این مورد سرزنش می شوند .
· نمره بیست
نظام سنتی اموزش در ابتدایی یک اشکال بزرگ وتوقع بی جایی را در خانواده ها ایجاد کرده است: نمره 20
نظام آموزشي ابتدایی اين پيام را به خانوادها داده است كه دانش آموز خوب، دانش آموزی با معدل ۲۰ است حتي اين انتظار در سطح جامعه هم ايجاد شده و در انواع تبليغات خودنمايي مي كند.
نمره ۲۰ سمبل كارآيي و توانمندي شده درحالي كه فاقد پشتيباني است .
پدر و مادرها هم ترجيح مي دهندفرزندي با نمره ۲۰ داشته باشند.
نمره بیست ملکه ذهن بسیاری ازخانواده ها است . این مسله در روستا بسیار خود نمایی می کند . دانش اموز خوب در روستا دانش اموزی است که بیشترین نمره بیست را دارد . در شهر مسله به شدت روستا نیست . در خانواد های که پدر ومادر یا یکی از انها سواد دارد خصوصا در ادرات مشغول به کارهستند تحت تاثیر تبیلغات و سخنان و یاپیام های که از دوستان یا مجلات ویا جلسات می شوند ظاهرا به این امر زیاد معتقد نیستند و کمتر از مردم عادی و بی سواد به نمره بیست فرزندانشان توجه می کنند اما با سوالاتی که از انها شده است همه در باطن معتقدند که نمره بیست معیاری برای یاد گیری بیشتر کودکانشان است و اگر با نمره کمتری مواجه می شوند با سردی با ان برخورد می کنند.
داشتن نمره بیست در دوره راهنمایی شدت خود را هم در مدرسه و هم در نزد خود دانش اموز و هم خانواده از دست می دهد . تنوع کتب درسی و ازیاد انها و معلمان بیشتر دلیل عمده ان است . هر معلم تنها به درس وپیشرفت درسی خود اهمیت می دهد ارتباط دروس توسط تعداد معلم ها بهم می خورد . اخلاق معلمان با هم فرق دارد . هر معلمی که با روی گشاده و قیافه جذاب تری وارد کلاس می شود و با دانش اموزان بیشتر ارتباط حسی وعاطفی برقرار کرد در درس خود موفق تر خواهد بود . اما روند نمره بیست همچنان در صدر قرار دارد حتی معلمان ،دانش اموزان را با نمره رده بندی می کنند . هر چند معیار بهتری هنوز برای این رده بندی پیدا نشده است .اما معیار خوبی نیست .
· دوره راهنمایی دوره شروع وتحول اساسی در زندگی یک دانش آموز
دراکثرخانواده ها بعد از اینکه فرزندانشان وارد دوره راهنمایی می شوند از این مرحله پیشرفت و شروع یک مرحله دیگر از زندگی کودکانشان به ساده گی می گذرند و ان را یک روند عادی می دانند . با بیشتر این خانواد ها چه در شهر وچه در روستا صحبت کردم وانها تنها جوابی که داشتند این بود که همه چیز عادی است تنها مکان مدرسه عوض شده است وکودکشان به نوجوانی تبدیل شده است که حالا به جای یک معلم با چند معلم وکتاب های جدید وبیشتری مواجه شده است.
در روستاها ضمن اینکه نه تنها هیچ تغییری در رفتار شان ظاهر نمی شود بلکه بعنوان شروع یک درد سر جدید برای خانواده شان از ان نام می برند . انها برای ثبت نام دخترانشان که حالا بزرگتر شده اند وبه مرحله نوجوانی رسیده اند باید به دهستانهای اطرف بروند . این مشکل در روستاههای که مدرسه راهنمایی ندارد زیاد بچشم می خورد وحتی در چند مورد ممانعت از تحصیل دختران نیز دیده شده است . مثلا در روستای قره موسی لو دختران چند روستا ی اطراف نیز می امدند و کلاسی که تشکیل می شد دانش اموزان چند روستا را در بر می گرفت .
اغلب خانواده این دانش اموزان زمانی که با افت تحصیلی ونمره کم انها مواجه می شوند به جای مشاوره و یا یافتن راه مناسب به دنبال سرکوب کردن انها هستند غافل از اینکه عوامل متعددی دست به دست هم داده وباعث بروز چنین مشکلی شده اند .
در شهر با خانواده های که در این مورد صحبت می کردم رفتار ارام تری نسبت به خانواد های روستایی داشتند . هر چند که عدم اگاهی نسبت به موضو ع افت تحصیلی در هر دو یکی بود . یعنی هیچ یک از خانواد ها دلیل خاصی که بتوان بر روی آن متمر کز شد و در باره ان صحبت کرد نداشتند
به هر حال یک مسئله بسیار نگرا ن کننده وجود داشت. به جرات می توان گفت که والدین، مدارس، معلمان و سایر افراد در ارتباط با موضوع مسائل تحصیلی دانش آموزان ، بسیار ساده انگارانه و سطحی رفتار می کنند.
حال به رفتار های خانواده ها و خانواده دانش اموزان و روحیات یک دانش اموزدوره راهنمایی ومتوسطه شهر بوکان در ارتباط با افت تحصیلی می پردازم .
بطور یقیقین مانند بیشتر دنیادرشهر بوکان وحومه خانواده اولين مكاني است كه كودك در آن زندگي مي كند و تربيت مي يابد . خصوصا شش سال اول زندگي یک نوع تربیت سنتی و عرفی خانواده گی شكل مي گيرد. از سال 1382 به بعد با افزایش مهد کودک ها و آمادگی ها این روند به پنج یا چهار سالگی رسیده است . ان هم با نقایص بسیاری روبرو است . که دلیل آن تخصصی نبودن و نداشتن مربیان کار امد و اموزش دیده است . در بیشتر مهد کودک ها و اماد گی ها پیش دبستانی بوکان کودکان به جای یاد گیری بعنوان دایه از انها مواظبت می کنند و بیشتر نقش یک نگهدارنده و ساکت کننده بچه ها را دارند . در چند مورد حتی تنبه بدنی کودکان در این مراکز گزارش شده است.
با ویژگی های خانواد گی و شخصیتی آن ها
(با تاکید بردختران دانش اموز دوره راهنمایی ومتوسطه شهرستان بوکان – استان اذربایجان غربی)
عنوان طرح تحقیقاتی : بررسی رابطه افت تحصیلی دانش اموزان دختر دوره های راهنمایی ومتوسطه
( بخش اول )
با ویژگی هاوعوامل خانوادگی وشخصیتی انها
(تاکید بر شهرستان بوکان – استان اذربایجان غربی)
پژوهش گر : معصومه گورکی
چکیده
افت تحصیلی یکی از مشکلات عمده دانش اموزان دختر وخانواده های انها و سیستم مدیریت آموزش وپرورش در شهر ستان بوکان است . بطوریکه نگرانی عمیقی در بین اقشار جامعه و اموزش وپرورش ایجاد کرده واینده نه چندان روشنی را رقم می زند. وآن را به یک مشکل روانی – اجتماعی تبدیل کرده است. در بوکان به دلیل ازدیاد دلایل و عوامل مستعد کننده وهمچنین شواهد وحوادث گوناگون نشان می دهد که آمار افت تحصیلی دانش آموزان دختر بالا تر برود . هدف اصلی این طرح تعیین شیوع افت تحصیلی دختران از نظر وضعیت خانواده با ابعاد گوناگون آن است.
اولین عاملی که تاثیر بازدارنده و مخربی بر روی کارایی ،تحرک،روح وجسم دختران دارد عدم اطلاع خانواد ها از نیاز های آنان و رشد سریع جامعه بسوی مدرنیزه شدن است .
شناسایی عوامل بازدارنده خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر مخصوصا در دوره راهنمایی ومتوسطه که از لحاظ سنی مقطع حساس زندگی انان است ،اهمیت شایانی دارد .
تحقیق وپژوهش در این مورد منجر به شناسایی این عوامل و کمک به کارشناسان در تسریع رفع موانع برای برنامه ریزی هر چه کامل تر ،صرف جویی در هزینه ها ،زمان وهدایت دختران دانش اموز دوره های راهنمایی و متوسطه به مسیر های اصلی زندگی وایجاد انگیزه برای ادامه تحصیل، اینده پر بارتروکاهش ظلم وتبعیض ونابرابری هادر این منطقه محروم خصوصا حاشیه شهرو مناطق روستایی است.
اهداف پژوهش
· هدف کلی این پژوهش ریشه یابی علل افت وترک تحصیل دختران دوره های راهنمایی ومتوسطه درابعاد مختلف خانواده در شهرستان بوکان می باشد .
· اهداف اختصاصي
در این پژوهش اهداف زیر دنبال می شود :
1- ریشه یابی وشناخت تاثیر خانواده ودوستان ،ورود تنکولوژی جدید مانند ماهواره ،اینترنت و موبایل به درون خانواده ها ،رشد جمعیت شهری و پدیده حاشیه نشینی ونابرابری طبقات اجتماعی واقتصادی خانواده ها برروند تحصیل دختران دوره های تحصیلی راهنمایی ومتوسطه در شهرستان بوکان
2. برداشتن گام های اولیه در جهت برنامه ریزی مربوط به "تحصیل دختران " در همه سطوح طبقاتی
سؤالهاي پژوهشي/ فرضيه هاي پژوهشي
سوال هایی که این پژوهش در صدد پاسخ گویی به آن ها می باشد شامل موارد زیر است :
· علل افت تحصیلی دختران دوره های راهنمایی ومتوسطه در شهرستان بوکان چیست؟
· آیا ازدواج یکی ازعلل افت وترک تحصیل دختران است؟
· آیا مسایل خانواد گی باعث افت وترک تحصیل دختران می شود؟
· آیا دوری آموزشگاه محل تحصیل باعٍث افت وترک تحصیل دختران می شود؟
· آیاحاشیه نشینی در شهر باعٍث افت تحصیلی دختران می شود؟
· آیا تعصبات محلی وخانواد گی باعث افت تحصیلی ویا ترک تحصیل دختران می شود؟
· آیا فقر مالی و اقتصادی خانواده باعث افت ویا ترک تحصیل دختران می شود؟
· آیا بی سوادی والدین رابطه ای با ترک ویا افت تحصیلی دختران دارد ؟
· آیا تعداد اعضای خانواده رابطه ای با افت و ترک تحصیل دختران دارد؟
متغير هاي پژوهش
متغیر مستقل : متغیر مستقل در این تحقیق افت ویاترک تحصیل دختران در دوره های راهنمایی ومتوسطه می باشد.
متغیر وابسته: متغیر وابسته در این تحقیق عواملی از جمله محل زندگی ، وضعیت مالی ،سطح معلومات والدین ، تعصبات محلی وخانوادگی ،تاثیراینترنت وموبایل ،و........می باشد
متغیر ملاک: شامل انگیزه تحصیل ومتغیرهای پیش بینی شامل شیوه های برخورد وتربیت فرزندان ،ترکیب خانواده ها ،یادگیری دروس ومحل یادگیری در محل سکونت ،استرس ونگرانی های حاصله از رفتارهها و نگاههای عامه پسند مردم ،نگرش به زن وتحصیل زنان ،ساختار خانواده وروابط انها باهم دیگر
جامعه ، نمونه آماري و روش نمونه گيري
جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر 12-19 ساله راهنمایی و دبیرستان های شهربوکان را تشکیل می دهد .
از بین دختران راهنمایی و دبیرستان تعدادی به صورت تصادفی انتخاب و طی جلساتی بصورت عمومی وخصوصی با انان در مورد افت تحصیلی وشرایط خانوادگی انان صحبت شد
ابزار اندازه گيري و جمع آوری اطلاعات وروش تجزیه وتحلیل داده ها
ابزار های مورد استفاده د ر این پژوهش عبارتند از :
1. مصاحبه نیمه ساختاری ،
2. پرسشنامه ،
3. مقایسه خانواده ها از لحاظ سطح سواد وجمعیت و منطقه ومحل زندگی ومدت زمان سکونت در شهر (شامل ابزار شیوه های تربیت فرزندان،ساختار خانواده،انتظارات پدر ومادر،رابطه والدین با محل تحصیل دخترانشان ،)
4. تجزیه وتحلیل داده های حاصل در دو سطوح آماری وغیرآماری
( در بخش آماری از داده های حاصله جداول ،ونمودارها ،میانگین ها و ضرایب پایانی
در بخش غیر آماری به بررسی گفته ها و روایت های مختلف ومحتوایی انها )
5- مقیاس انگیزه برای تحصیل (با استفاده از مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت،مقیاس نگرش فرد به تحصیل)
روش پژوهش
روش پژوهش به کار رفته در این تحقیق از نوع تحقیقات آزمایشی و کاربردی است .
بخشي از يافته هاي پژوهش
بین پیشرفتهای تحصیلی دختران دوره های راهنمایی و متوسطه در کل نمونه با شرایط خانواده ،محل زندگی،سطح سواد ومعلومات والدین ،وتفاهم اخلاقی ورفتاری بین والدین،امکانات فردی و خانواده گی دانش اموزان دختر،اخلاق ورفتار سالم والدین خصوصا پدر وبرادربزرگتر،ساختار خانواده (سلسله مراتب قدرت در خانواده)، انتظار والدین از فرزندان،رسیدگی وتهیه مایحتاج تحصیلی دختران، عدم تبعیض بین فرزندان دختر وپسر،رابطه معنا دارای وجود دارد .
بخشي از پيشنهادها
· تحقیقاتی درخصوص اموزش بیشتر ویژه اولیا ومربیان منطقه بوکان انجام پذیرد.
· در برنامه اموزشی خانواده ها بر نقش این عوامل بازدارنده در تحصیل دختران ونقش والدین در شکل گیری خصوصیات شخصیتی دختران تاکید بیشتری گردد.
· نظر به اینکه رابطه بین متغیر ها ی خانواده ها، شخصیتی دختران وپیشرفت تحصیلی انان رابطه مستقیمی وجود دارد مربیان درارائه راهکارها به دانش اموزان دختر می بایست حتما به نسبت خانواده انها، محل زندگی،شرایط زندگی نهایت دقت وملاحظات فردی را در نظر داشته باشند.
بررسی ودلایل افت تحصیلی دانش اموزان دوره های ابتدایی و راهنمایی و متوسطه دخترانه در سطح مدیریت آموزش وپرورش شهرستان بوکان .
زمان شروع طرح سال تحصیلی 80-81
مکان : دبیرستان آزادی شهرستان بوکان
و مدرسه راهنمایی خیرین سیمینه دهستان قره موسی لو
81-82 دبیرستان آزادی
82-83دبیرستان دخترانه ازادی
83-84 دبیرستان ازادی
84-85 دبیرستان دخترانه آزادی- دبیرستان سیمین شهرک فرهنگیان – دبیرستان بزرگسالان حکمت
نیم سال 85-86 دبیرستان ازادی
· پیش زمینه ای برای شروع
سال 81-80با اینکه اولین سال شروع به کار من بعنوان معلم زبان وادبیات فارسی بود اما استرس و نگرانی های خاصی داشتم . از اینکه از عهده وظایفم بعنوان معلم بر ایم و شاخص های استاندارد تدریس را بخوبی بکار ببرم . تمامی دانش آموزان دبیرستان وراهنمایی من دختر بودند . از همه طبقات اجتماعی و شهری وروستایی .
· اولین مشکل:
اولین مشکلی که من با ان بر خوردم سطح سواد و معلومات دانش اموزان بود بصورتی که معلومات بیشتر دانش اموزان در سطح کلاسی که نشسته بودند نبود وبه مراتب پایین تر از ان بود بناچار می بایست بیشتر وقت خود را صرف یاد اوری وتوضیح دروس سالهای قبل می کردم . با این حال باز یادگیری انها کم بود ودرس رابخوبی نمی گرفتند . مشکلم را با همکاران و مشاورین مدارس در میان گذاشتم انها هم همین مشکل را داشتند . اما ریشه مشکل کجا بود . چرا ؟ و به چه دلیل دانش اموزان درس خود را بخوبی نمی خواندند . انهایی که درس را بخوبی می فهمیدند چه تفاوتی با انهایی که به درس علاقه نشان نمی دادند داشت . ایا من بعنوان یک معلم می توانستم قدمی برای حل این مشکل بر دارم ؟ ایا با همکاری مشاورین این امر می توانم دانش اموزانی با معلومات کافی به کلاس بالاتر بفرستم . نقش من در این میان چیست؟
· مشکلات یک معلم:
اولین چیزی که به ذهنم امد بررسی مشکلات بود ازیک طرف معلم بود . معلمی که روزانه حداقل شش ساعت را در کلاس می گذراند و بقیه روز را باید برای رفع مشکلاتش اختصاص دهد . مشکلاتی همچون با خانواده بودن ، رفع مایحتاج خانواده، استراحت، مطالعه و صدها کاری که در روز باید انجام داد .ایا یک معلم با چنین خصوصیاتی می تواند نقش چندان مثبتی در این میان داشته باشد.ودر طرف دیگر سیستم مدیریتی اموزشگاه . با بیش از 500 دانش اموز و دهها مشکل ریز ودرشت اداری و محیط اموزشگاه و بالاتر از ان مدیزیت کل شهرستان ودر رده بالا تر ادراه کل آموزش وپروش ومقابل همه اینها خانواده دانش اموزان با سلیقه های متفاوت واگاهی های بسیار کم از ساختار اموزش وپرورش
· کلید واژه های برای تحقیق:
همین مقدمه ای که در ذهن داشتم بعنوان کلید واژه های تحقیق برای ریشه یابی این مسله برگزیدم
الف)دانش اموزان : 1- دانش آموز2- دختران دانش اموز 3- دانش اموزان دوره متوسطه 4- دانش اموزان دوره راهنمایی 5-اموزشگاه 6- مدیریت آموزشگاه 7- اداره اموزش وپرورش 8- خانواده دانش اموزان
ب)اقتصاد
ج) اجتماع
د) سیاست
· اولین واژه
اولین کلمه ای که با ان سر کار دارم و تحقیق من راجع به ان است دانش آموز است .
دانش آموز: نوجوان وجوانانی که بهترین سالهای عمرخود را در مدرسه بسر می برند.
· " مشکل اصلی دانش آموزان روستا یی "
آگاهی دانش اموزان روستایی به مراتب از دانش اموزان شهری کم تر بود . انها حتی قادر نبودند متن کتاب را به راحتی بخوانند . ویک متن را به درستی بنویسند .همه چیز انگار در دوره ابتدایی تمام شده است.
· ریشه مشکل اصلی کجا است؟
به راستی مشکل اصلی کجا بود ؟
ایا همکاران من در سالهای گذشته تلاش خود را برای یاد گیری انها انجام نداده بودند ؟
اما اینچنین نبود همه معلمان مدرسه این را بخوبی دریافته بودند . اما چرا ؟ چرا این دانش اموزان به کلاس بالاتر راه یافته بودند ؟
اولین دلیل که یافتم یک سنت غلط وعرفی بود که رایج شده بود.
" باید به انها کمک کرد تا عمرشان تلف نشود"
معلم در ارزشیابی کم نیاورد و درصد قبولی کلاسش پایین نیاید و این اولین گناهی بود که به مدیریت بر می گشت
مدیریت اموزشگاه و به دنبال ان مدیریت شهرستان و اداره کل و یک خط وسیر ی برای احترام متقابل بین همکاران ومسولین ایجاد شده بود که باعث می شد همه چشمشان را بر روی این حقیقت ببندند .
تغییر مدیریت اداره و تخصصی نبودن معاونت های بعدی از یک سو وتجربه گرایی و در نظر گرفتن سن مسئولین بجای تخصص شان در امر انتخاب انها برای تصدی مدیریت ها یکی از این اشکلات بود
همین منوال هم در اموزشگاههای شهر در پیش بود .
این روند نابساماني نظام آموزشي ناشي از نگاه سنتي مسؤولان به مقوله آموزش در مدارس وبراي برون رفت از این بحران در نظام آموزش ، بايد مقتضيات عصر جديد يعني عصر دانايي را شناخت.
شواهد موجود حاكي از آن بود كه نظام آموزشي بوکان در مقاطع تحصيلي ابتدايي تا راهنمايي ومتوسطه با افت تحصيلي وبي انگيزگي دانش آموزان نسبت به آموزش مواجه است.
علت اين كاهش علاقه ودرنتيجه افت تحصيلي دانش آموزان چيست؟ایا فقط مقوله مدیریت وقاطع نبودن مسولین است ؟
با کند وکاوی اندک نسبت به خانواده دانش اموزان یک نکته دیگر نیز مزید بر علت شد . "خانواده".
· خانواده
خانواده ها ارتباط خوبی با اموزشگاهها نداشتند . از وضع تحصیلی فرزندانشان با خبر نمی شدند و حتی بدنبال اندک اطلاعاتی که به انها کمک کند که چرا فرزندانشان مردود شده اند ویا با کم سوادی روبرو هستند؟ نبودند.
حلقه های زنجیر یکی یکی نمایان می شدند. 1- دانش اموز 2- معلم 3- مسولین اموزشگاه 4- مدیریت ادراه 5- مدیریت استان 5- خانواده
یکی دیگر از حلقه ها که توجه اصلی مرا به خود جلب کرد کتب درسی بود
· تفاوت محتوای درسی کتابها با دوران تحصیلی معلمان
انچه من در دوران تحصیلی دانش اموزی ودانشجویی خوانده بودم با انچه امروزه در محتوای کتابهای درسی گنجانده شده بود تفاوت زیادی داشت . این اولین نشانه مثبتی بود که نشان می داد که سيستم آموزش وپرورش كشور همواره در حال تغيير بوده است . انچه در این کتابها امده بود با معلومات من بعنوان یک معلم تازه استخدام شده همخوانی نداشت . مطالعه مجدد انها و یاد گیری انها را باید در برنامه کاری خودم قرار می دادم.وشمشین حلقه زنجیر یعنی کتب درسی هم به دیگر حلقه ها پیوست .
بررسی اولین حلقه زنجیر این تحقیق
· دانش آموز
دانش آموز های دوره راهنمایی و متوسطه عمدتا نوجوان وجوان بوده و از خانواده های با دیدگاههای متفاوت و طبقات متفاوت و فرهنگ متفاوت هستند
یک نکته مشترک در بیشتر مدارس راهنمایی ودبیرستان های دخترانه و پسرانه بوکان وجود داشت وان اینکه بیشتر محصلین از خانواد های بودند که در زمانی نه چندان دور از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و هنوز بخشی از درامد خانواده انها از راه کشاورزی تامین می شود .
یک نکته که با پرسش از دانش اموزان و پرونده تحصیلی انان داشتم اغلب انها در دوره تحصیلی ابتدایی دارای پیشرفتهایی خوبی بوده اند و نمرات درسی انان در حد قابل قبولی است اما با تغییر دوره به راهنمایی یک پسرفت و تغییر بسیار محسوس ونگران گننده وجود دارد .
بیشتر خانواده های این دانش اموزان یک دیدگاه سنتی وعامیانه نسبت به تحصیل مدرسه و معلم دارند
هرچند که در داخل خانواده اولین مورد ی که در مورد بچه ها گفته می شود مبحث تحصیل انان است اما یک بحث عمقی و قابل پی گیری نیست و تنها در حد حرف زدن ونصیحت و پند واندرز است
درکل همه خانواده ها دوست دارند فرزندانشان بیشترین و بهترین پیشرفت تحصیلی را داشته باشد و از طرف دیگر ، افت تحصیلی ، برای آنها موضوعی غیر قابل پذیرش است . والدین از این که فرزندانشان به هنگام ورود به دورههای راهنمایی و متوسطه دچار افت میشود ، متعجب شده و سئوال میکنند که چرا دیگر فرزندشان انگیزه ای برای درس خواندن ندارد؟ در داخل بیشتر خانواده های شهر بوکان دلایل ضعف و مشکلات تحصیلی دانش آموزان عمدتاً به مسائلی از قبیل تنبلی و بی خیالی و بازیگوشی استناد میشود اما قاطعانه دنبال علل وریشه ان را نمی گیرند .
در طول زمان تحصیل اغلب خانواده ها بدلیل استمرار وجود مدرسه و مشغله های زندگی و شرایط اجتماعی واقتصادی پیش امده کمتر وقتی برای برنامه ریزی اقتصادی اموزش کودکان خود دارند و هنوز این برنامه زندگی، جایگاهی در میان خانواده ها پیدا نکرده است . انان زمانی به اهمیت قضیه پی می برند و در مورد آن حداقل حرف می زنند زمانی است که با ترک تحصیل ویا مردودی کودکانشان مواجه می شوند در این زمان است که به بازنگری انچه رخ داده است می پردازند وبا حساب دخل وخرج خانواده در طول مدت تحصیل به عمق فاجعه پی می برند . این مورد در میان خانواده های که دو فرزند دانش اموز یا بیشتر دارند نمود بیشتری دارد ودختران بیشتر از پسران در این مورد سرزنش می شوند .
· نمره بیست
نظام سنتی اموزش در ابتدایی یک اشکال بزرگ وتوقع بی جایی را در خانواده ها ایجاد کرده است: نمره 20
نظام آموزشي ابتدایی اين پيام را به خانوادها داده است كه دانش آموز خوب، دانش آموزی با معدل ۲۰ است حتي اين انتظار در سطح جامعه هم ايجاد شده و در انواع تبليغات خودنمايي مي كند.
نمره ۲۰ سمبل كارآيي و توانمندي شده درحالي كه فاقد پشتيباني است .
پدر و مادرها هم ترجيح مي دهندفرزندي با نمره ۲۰ داشته باشند.
نمره بیست ملکه ذهن بسیاری ازخانواده ها است . این مسله در روستا بسیار خود نمایی می کند . دانش اموز خوب در روستا دانش اموزی است که بیشترین نمره بیست را دارد . در شهر مسله به شدت روستا نیست . در خانواد های که پدر ومادر یا یکی از انها سواد دارد خصوصا در ادرات مشغول به کارهستند تحت تاثیر تبیلغات و سخنان و یاپیام های که از دوستان یا مجلات ویا جلسات می شوند ظاهرا به این امر زیاد معتقد نیستند و کمتر از مردم عادی و بی سواد به نمره بیست فرزندانشان توجه می کنند اما با سوالاتی که از انها شده است همه در باطن معتقدند که نمره بیست معیاری برای یاد گیری بیشتر کودکانشان است و اگر با نمره کمتری مواجه می شوند با سردی با ان برخورد می کنند.
داشتن نمره بیست در دوره راهنمایی شدت خود را هم در مدرسه و هم در نزد خود دانش اموز و هم خانواده از دست می دهد . تنوع کتب درسی و ازیاد انها و معلمان بیشتر دلیل عمده ان است . هر معلم تنها به درس وپیشرفت درسی خود اهمیت می دهد ارتباط دروس توسط تعداد معلم ها بهم می خورد . اخلاق معلمان با هم فرق دارد . هر معلمی که با روی گشاده و قیافه جذاب تری وارد کلاس می شود و با دانش اموزان بیشتر ارتباط حسی وعاطفی برقرار کرد در درس خود موفق تر خواهد بود . اما روند نمره بیست همچنان در صدر قرار دارد حتی معلمان ،دانش اموزان را با نمره رده بندی می کنند . هر چند معیار بهتری هنوز برای این رده بندی پیدا نشده است .اما معیار خوبی نیست .
· دوره راهنمایی دوره شروع وتحول اساسی در زندگی یک دانش آموز
دراکثرخانواده ها بعد از اینکه فرزندانشان وارد دوره راهنمایی می شوند از این مرحله پیشرفت و شروع یک مرحله دیگر از زندگی کودکانشان به ساده گی می گذرند و ان را یک روند عادی می دانند . با بیشتر این خانواد ها چه در شهر وچه در روستا صحبت کردم وانها تنها جوابی که داشتند این بود که همه چیز عادی است تنها مکان مدرسه عوض شده است وکودکشان به نوجوانی تبدیل شده است که حالا به جای یک معلم با چند معلم وکتاب های جدید وبیشتری مواجه شده است.
در روستاها ضمن اینکه نه تنها هیچ تغییری در رفتار شان ظاهر نمی شود بلکه بعنوان شروع یک درد سر جدید برای خانواده شان از ان نام می برند . انها برای ثبت نام دخترانشان که حالا بزرگتر شده اند وبه مرحله نوجوانی رسیده اند باید به دهستانهای اطرف بروند . این مشکل در روستاههای که مدرسه راهنمایی ندارد زیاد بچشم می خورد وحتی در چند مورد ممانعت از تحصیل دختران نیز دیده شده است . مثلا در روستای قره موسی لو دختران چند روستا ی اطراف نیز می امدند و کلاسی که تشکیل می شد دانش اموزان چند روستا را در بر می گرفت .
اغلب خانواده این دانش اموزان زمانی که با افت تحصیلی ونمره کم انها مواجه می شوند به جای مشاوره و یا یافتن راه مناسب به دنبال سرکوب کردن انها هستند غافل از اینکه عوامل متعددی دست به دست هم داده وباعث بروز چنین مشکلی شده اند .
در شهر با خانواده های که در این مورد صحبت می کردم رفتار ارام تری نسبت به خانواد های روستایی داشتند . هر چند که عدم اگاهی نسبت به موضو ع افت تحصیلی در هر دو یکی بود . یعنی هیچ یک از خانواد ها دلیل خاصی که بتوان بر روی آن متمر کز شد و در باره ان صحبت کرد نداشتند
به هر حال یک مسئله بسیار نگرا ن کننده وجود داشت. به جرات می توان گفت که والدین، مدارس، معلمان و سایر افراد در ارتباط با موضوع مسائل تحصیلی دانش آموزان ، بسیار ساده انگارانه و سطحی رفتار می کنند.
حال به رفتار های خانواده ها و خانواده دانش اموزان و روحیات یک دانش اموزدوره راهنمایی ومتوسطه شهر بوکان در ارتباط با افت تحصیلی می پردازم .
بطور یقیقین مانند بیشتر دنیادرشهر بوکان وحومه خانواده اولين مكاني است كه كودك در آن زندگي مي كند و تربيت مي يابد . خصوصا شش سال اول زندگي یک نوع تربیت سنتی و عرفی خانواده گی شكل مي گيرد. از سال 1382 به بعد با افزایش مهد کودک ها و آمادگی ها این روند به پنج یا چهار سالگی رسیده است . ان هم با نقایص بسیاری روبرو است . که دلیل آن تخصصی نبودن و نداشتن مربیان کار امد و اموزش دیده است . در بیشتر مهد کودک ها و اماد گی ها پیش دبستانی بوکان کودکان به جای یاد گیری بعنوان دایه از انها مواظبت می کنند و بیشتر نقش یک نگهدارنده و ساکت کننده بچه ها را دارند . در چند مورد حتی تنبه بدنی کودکان در این مراکز گزارش شده است.
افت تحصیلی و راهکارها
به نام خدامقدمه محمدعلی خداجوتحصیل فرزندان امروزه یکی از دغدغه های مهم خانواده های کشورمان را تشکیل می دهد این دغدغه بیشتر به دلیل وابستگی آینده فرزندان به میزان توفیق آنان در تحصیل استاگر چه این دل نگرانی ها برای اعتلا و ارتقای تحصیلی فرزندان و در کل نظام آموزش و پرورش نقطه ای امید بخش و خوشایند به حساب می آید.در شکل دیگر نوعی اضطراب و تشویش برای خانواده ها و دانش آموزان فراهم می نماید که چنانچه فردی مراحل تحصیل را به شکلی کامل طی نماید و راه یابی او به دانشگاه دچار اشکال گردد دیگر نمی تواند فردی موفق و شهروندی مؤثر به لحاظ اجتماعی به شمار آید.به نظر می رسد نظام تربیتی ما باید به گونه ای برنامه ریزی شود که از سویی افت تحصیلی را کاهش دهد و کارایی آموزشی را بالا ببرد و راه های پیشرفت تحصیلی را برای اعتلای آموزشی در پیش گیرد و از سوی دیگر ملاک توفیقات اجتماعی و شغل یابی را تنها مدارک تحصیلی دانشگاهی شاخص قرار ندهد.بلکه شایستگی های فردی، ابتکارات انسانی و تلاش های سازنده افراد را به عنوان ملاک اعتباری برای شاخص های اجتماعی و نیاز های شغلی مورد توجه قرار دهد.یکی از مشکلات نظام های آموزشی هر کشور افت تحصیلی است که یک نظام آموزشی کارآمدکمترین افت و بالاترین بازدهی را دارد.وقتی صحبت از افت تحصیلی می شود شامل جنبه های مختلف شکست چون غیبت مطلق از مدرسه ترک تحصیل قبل از موعد مقرر، تکرار پایه تحصیلی ، کیفیت نازل تحصیلات دانش آموزان با آنچه تداعی میگردد. 1ضرورت توجه به دوران راهنمایی تحصیلیآغاز دوران راهنمایی تحصیلی شروع دوران نوجوانی کودکاناست.کمک به نوجوان برای یافتن و شناخت توانائیها، امکانات و ظرفیتهای درونی می تواند نقطه شروع تربیت این دوران پر آشوب باشد که خود راه را برای یکی از مختصات این مرحله یعنی یافتن هویت و نقش اجتماعی باز می کند. حیات جمعی و نیاز به عضوی از گروه بزرگتر بودن مقدمه فعالیتهای اجتماعی می شود و از آنجا که در عصر حاضر تحصیلات نقش و تاثیر زیادی در دستیابی به این مهم دارد راهنمایی تحصیلی مقدم بر راهنمایی شغلی قرار می گیرد. در سيستم آموزشی ما دوره راهنمايي تحصیلی بعد از ابتدایی این وظیفه را به عهده دارد. یعنی در این دوران دانش آموزان به رشته های تحصیلی مناسب هدایت می شوند. هرچه هدایت تحصیلی صحیح تر و با روشهای اصولی تر انجام گیرد نتایج کاملتر و موفق تری به دنبال خواهد داشت. بروز و ظهور استعدادهای فردی در دوره نوجوانی هر چند روند راهنمایی تحصیلی را آسانتر می کند ولی به گفته متخصصین این امر اطلاعاتی که از بررسی استعدادهای کودکان 12 یا 13 ساله به دست می آید برای راهنمایی قطعی کافی نيست. نتایج تحصیلی می تواند مکمل این اطلاعات بوده و روند راهنمایی را اعتلا بخشد. در این راستا وضعیت درسی و نمرات دانش آموزان دوره راهنمایی اهمیت ویژه ای دارد. ولی تکیه صرف به نمرات شاید خالي از اشكال نباشد چرا که توجه به این مساله بدون در نظر گرفتن آسیب شناسی نمرات اکتسابی کاری ناقص و ناتمام خواهد بود. اینکه علت پایین بودن یا بالا بودن معدل درسی ناشی از چه عامل یا عواملی است می تواند مبحث گسترده ای را بر روی فعالیت مشاوره در این دوران بگشاید. اغلب داشتن وضعیت درسی ضعیف نه به علت کندذهنی و هوش پایین شاگردان بلکه می تواند ناشی از دلایل متفاوت چون عدم شناخت روش های صحیح مطالعه و یادگیری و یا حتی دشواریهای خاص آغاز دوران نوجوانی و بلوغ باشد که با تشخیص و راهنمایی به موقع می توان از افت نمرات دانش آموزان جلوگیری کرد. بدون علت يابي و یافتن دلایل واقعی افت2تحصیلی در این دوره نمی توان بالا یا پایین بودن معدل درسی را ملاک انتخاب رشته تحصیلی قرار داد. پایه راهنمایی تحصیلی را می توان به عنوان بهترین زمان برای آشنا ساختن دانش آموزان با راهها و روشهای مختلف یادگیری و ترویج یادگیری معنا دار غنیمت شمرد . خیال بافی، تنوع علایق و عقاید، میل به مباحثه و مخالفت با اطرافیان که همگی مقدمه پختگی عقلی است فرصتی و زمینه مناسبی است برای ایجاد شوق و انگیزه به مطالعه و عادت دادن نوجوان به مطالعه. قبل از اینکه امتحان و نمره ملاکی شود برای هدایت دانش آموزان به سمت رشته های درسی که مستلزم تحصیلات طولانی است یا رشته هایی که مقدمه مهارت آموزی و دستیابی به شغل و حرفه خاص، بایستی ناموفقیت درسی دانش آموزان دوره راهنمایی مورد بررسی قرار گیرد و به علت یابی و و رفع مشکلات مطالعه و یادگیری پرداخت.افت تحصیلیافت تحصیلی ، افت عملکرد تحصیلی و درسی دانش آموز از سطحی رضایت بخش به سطحی نا مطلوب است. چنانچه فاصله قابل توجهی بین استعداد بالقوه و استعداد بالفعل فرد در فعالیت های درسی مشهود باشد چنین فاصله ای را افت تحصیلی می نامند. لذا افت تحصیلی فقط در مردودی و یا تجدیدی و یا ترک تحصیل خلاصه نمی شود و در مورد هر دانش آموزی که یاد گیری او کمتر از توان و استعداد بالقوه و حد انتظار باشد صدق می کند.بنا براین شامل دانش آموزان تیز هوش هم می شود که ممکن است دچار افت تحصیلی و کم آموزی باشند. 3علل افت تحصيلی دانش آموزان در مقطع راهنمايی جنسیت جنسیت دانش آموزان که طبق مطالعات انجام شده دختران در علوم ادبی و پسران در علوم ریاضی و فنی توانایی بهتری دارند، همچنین طبق گزارش های وزارت آموزش و پرورش میزان مردودی در پسران بیشتر از دختران است. عوامل جسمانی: دانش آموزانی که دارای بنیه ضعیف هستند و از سلامت عمومی کامل برخوردار نیستند نمی توانند به اندازه کافی کوشش و فعالیت داشته باشند این دسته از افراد بخاطر دارا بودن استعداد ابتلا به انواع بیماری ها نظیر گواتر، صرع ، تومورهای مغزی ، برخی از نقص ها و معلولیت های بدنی نظیر معلولیت های بینایی و شنوایی و گیرایی از پیشرفت درسی باز می مانند و دچار عقب ماندگی درسی می شوند. سازش نایافتگی رفتاری :اختلالات رفتاری در میان کودکان و نوجوانانی که افت تحصیلی دارند به مراتب بیشتر از دانش آموزان عادی است : نا سازگاری هایی چون پر خاشگری ، بیش فعالی ، بی قراری کم رویی شدید و انزوا طلبی ، در خود فرو ماندگی ، بی توجهی ، تخاصم از عوامل مؤثر در افت تحصیلی است. علل خانوادگی و اجتماعی : یکی دیگر از عوامل مهم در افت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عوامل خانوادگی است. خانواده اولین مکانی است که کودک در آن زندگی می کند و تربیت می یابد ، بسیاری از روانشناسان معتقدند که شخصیت کودک در شش سال اول زندگی شکل می گیرد. بنابراین ، خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی می تواند نقش بارزی در افت و پیشرفت تحصیلی داشته باشد . عمده ترین عوامل خانوادگی مؤثر در پیشرفت تحصیلی عبارتند از : 1- شرایط عاطفی و امنیت محیط خانواده 2- شرایط اجتماعی و اقتصادی3- تحصیلات و سطح فرهنگ خانواده4- تعداد اعضای خانواده5- اشتغال کودکان46- ارتباط بین اولیا و مربیان7- حاکمیت ارزش های مادی8- اشتغال مادران9- اثرات تلویزیون10- طلاق والدین11- اعتیاد والدین.شرایط آموزشگاهی :دسته دیگری از عوامل که می تواند تأثیر به سزایی در میزان موفقیت و افت تحصیلی دانش آموزان داشته باشند عوامل مربوط به مدرسه و معلم هستند. مهم ترین عوامل آموزشگاهی که بر پیشرفت یا شکست مؤثرند عبارتند از: 1- روابط معلم و دانش آموز 2- شرایط آموزشی و امکانات مطلوب تحصیلی 3-کتاب های درسی و موارد آموزشی 4- آماده کردن درس و نمره دادن 5- فضای کلاس و تسهیلات مدرسه 6- تعویض مکرر معلمان 7- مهارت معلمان 8- ارزشیابی 9- نا هماهنگی برنامه ها و روش های آموزشی 10- انتظارات مد رسه از دانش آموزان 11- شلوغ بودن کلاس های درسی و..... شرایط اقتصادی معلمین : شرایط اقتصادی امروزه به گونه ای رقم می خورد که روز به روز لایه های اجتماعی بیشتری زیر خط فقر قرار می گیرند ، در چنین شرایطی فرهنگیان کشور اغلب در آمدی کمتر از این دارند ، در حالی که در کشور های توسعه یافته معلمین از میان نخبه ترین افراد جامعه انتخاب می شوند و نیازهای مادیشان تا حد اشباع تأمین می شود . در ایران مشهود است که آموزش و پرورش به دلیل سطح نازل دستمزد ها ، آخرین انتخاب جوانان جویای کار است.متأسفانه این موضوع باعث شده تا معلمان به کارهایی که در خور مقام والای ایشان نیست روی آورند نظیر مسافر کشی و یا تجدید کردن دانش آموزان در جهت گرفتن تدریس خصوصی ، یا فروختن سوالات امتحانی به دانش آموزان پیش از امتحان. راهکار این معضل را می توان در رویکرد دولت به آموزش و پرورش و اختصاص اعتبار مورد نیاز برای ایجاد مراکز و فضاهای آموزشی و رسیدگی به امور معیشتی فرهنگیان و جلوگیری از چند شغله شدن آنان است. 5شرایط علمی معلمین :آموزش و پرورش از دو طریق نیروهای خود را جذب می کنند ، 1- نیروهای تربیت شده در مراکز تربیت معلم و مدرس 2- نیروهای جذب شده از دانشگاه های دیگر و از طریق مصاحبه و آزمون . معلمینی که شروع به کار می کنند از همان ابتدا نباید وارد سیستم آموزش شوند بلکه باید یک دوره کار آموزی کامل را ببینند ، اطلاعات معلمین تنها محدود به کتاب های درسی می شود. دوره های ضمن خدمت صرفاً برای گرفتن امتیازات استفاده می شود و اگر امتیازات نباشد معلمین رغبتی برای گذراندن دوره ها ندارند و گروه های آموزشی به مفهوم فعلی تأثیری برروندکیفیت آموزشی ندارند. ایجاد انگیزه در معلم به نحوی که بتواند آن را به دانش آموز خود انتقال دهدیکی از نکات بسیار مهم است که درگروه های آموزشی باید به صورت مداوم ومؤثربه آن پرداخته شود. ضرورت مشاوره تحصیلی در زمینه جلوگیری از افت تحصیلیبرخی از دانش آموزانبه خاطر شرایط ویژهای که دارند بیشتر در معرضافت تحصیلیهستند و برخی از آنها افتان وخیزان تجربه هایی از افت تحصیلی داشتهاند. برخی از علل افت تحصیلی این دانش آموزانبه عوامل بیرونی مثل خانواده ،مدرسهو ... که در بالا ذکر شده مربوط میشود. و برخی از علل ،علل فردی هستند مثل انگیزه خود دانش آموز ،روشهایمطالعه و برنامه ریزی، علایق و استعدادها و غیره.مشاوره تحصیلی برای این دستهاز دانش آموزان اهمیت بسزایی دارد. در جریانمشاورهتحصیلی )به این دانش آموزان کمک میشود علت افتها و شکستهای خود را بشناسند و باراهکارهایی آشنا شوند که به آنها در رفع آن علتها و یا کاهش تاثیر آنها در مسائلتحصیلی شان کمک میکنند. انجام چنین مشاورههایی میتواند با احیای نیروهای بالقوهفرد او را در تمام مسیر تحصیلیاش همراهی کند.6منابع مورد استفاده :1_
افت تحصيلي، کاهش نسبي فعاليت درسي و مطالعه يک دانش آموز در يک دورهي نسبي در مقايسه با دوره نسبي قبل از آن است. عوامل موثر بر افت تحصيلي به چند گروه تقسيم شده كه عبارتند از:عوامل مربوط به خود دانش آموزعوامل مربوط به خانوادهعوامل مربوط به مدرسه عوامل مربوط به اجتماعبررسی ارتقای کیفیت آموزشی و جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزانروزی از سرخپوستی که به عنوان کارگر روی اسکلت آسمان خراش در ارتفاع چند صد متری زمین کار می کرد پرسیدند ‚ چه چیز باعث شده که تو از آن ارتفاع چند صد متری نترسی؟و او گفت من اگر از ارتفاع ده متری سقوط کنم همان بلایی سرم میآید که از ارتفاع چهار صد متری. پس چرا باید ترسم بیشتر از کارگری باشد که روی اسکلت یک آپارتمان معمولی کار می کند.خوب به این نکته ظریف فکر کنید اگر در هر کاری در زندگی بدترین وضعیت ممکن را تجسم کنید و یکبار با تجسم ذهنی خود را در آن وضعیت قرار دهید خواهید دید که وقتی آب از سر بگذرد دیگر یک متر یا صد متر با هم فرقی نمی کند . پس اگر بتوانید در عمق پنج متری شنا کنید در اقیانوس ها ی با عمق بیشتر از پانصد متر هم می توانید غوطه ور شوید.براستی معنای شکست چیست؟آیا معنایش این است که چیزی به دلخواه شما یا آن گونه که انتظارش را داشتید پیش نیاید؟ قانون تجربه همواره کامل و بی نقص است. ما اندیشه ها و اعتقاد های درونی خود را به شیوه ای عالی باز می تابانیم. یا یکی از گامها را بر نداشته اید یا اعتقاد باطنی شما این بوده است که لیاقتش را ندارید‚ و یا احساس بی ارزشی کرده اید.این گفته قدیمی که اگر بار نخست موفق نشدی باز هم بکوش.براستی حقیقت دارد .معنایش این نیست که خود را بکوب و دیگر بار همان شیوه سابق را تکرار کن. معنایش این است که اشتباه خود را دریاب و از راهی دیگر وارد شو تا بیاموزی چگونه درست آن را انجام بدهی.این حق طبیعی ماست که در تمام مدت عمر خود‚ از موفقیتی به موفقیت دیگر رهسپار باشیم. اگر وضع مااینگونه نیست ‚ یا با تواناییهای ذاتی خود همنوا نیستیم ‚ یا معتقدیم که موفقیت از آن ما نیست ‚ یا موفقیت خود را در نمی یابیم.اگر نسبت به جایگاه این لحظه خود ‚ معیارهای چنان دور از دسترس برگزینیم _که هم اکنون نتوانیم به آن دست یابیم_ همواره شکست خواهیم خورد.هنگامی که کودک سرگرم آموختن راه رفتن یا حرف زدن است ‚ تشویقش می کنیم و برای هر پیشرفت کوچک تحسینش می کنیم . کودک به وجد در می آید و می کوشد که بهتر آن را انجام دهد . آیا به هنگام آموزش چیزی تازه ‚ خود را به همین شیوه تشویق می کنید؟ یا اینکه با گفتن کلماتی نظیر احمق یا دست و پا چلفتی یا شکست خورده فراگیری خود را دشوار تر می نمایید؟بسیاری از ستارگان و هنر پیشه ها تصور می کنند که از همان نخستین نمایش نحوه اجرایشان باید عالی و بی نقص باشد . اما آنها باید بدانند که هدف نمایش ‚ تمرین و آموختن است . بر روی صحنه می اییم تا اشتباه کنیم و راههای تازه را بیاموزیم و بیاموزیم . تنها با تمرین مکرر چیزی تازه را می آموزیم و آن را جزیی از طبیعت خود می سازیم هر گاه در هر زمینه ای به یک کار تمام شده حرفه ای می نگرید به حاصل ساعتهای بی شمار تمرین چشم می دوزید.اصلا مهم نیست که برای چه مدت زمانی خود را شکست خورده پنداشته اید . می توانید هم اکنون الگوی موفقیت را بیافرینید .اهمیت ندارد که در چه زمینه ای می خواهید کار کنید. اصول یکسانند . لازم است که دانه موفقیت را بکاریم . این دانه ها خرمنی عظیم به بار خواهند آورد.
افت تحصيلي، کاهش نسبي فعاليت درسي و مطالعه يک دانش آموز در يک دورهي نسبي در مقايسه با دوره نسبي قبل از آن است. عوامل موثر بر افت تحصيلي به چند گروه تقسيم شده كه عبارتند از:عوامل مربوط به خود دانش آموزعوامل مربوط به خانوادهعوامل مربوط به مدرسه عوامل مربوط به اجتماعبررسی ارتقای کیفیت آموزشی و جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزانروزی از سرخپوستی که به عنوان کارگر روی اسکلت آسمان خراش در ارتفاع چند صد متری زمین کار می کرد پرسیدند ‚ چه چیز باعث شده که تو از آن ارتفاع چند صد متری نترسی؟و او گفت من اگر از ارتفاع ده متری سقوط کنم همان بلایی سرم میآید که از ارتفاع چهار صد متری. پس چرا باید ترسم بیشتر از کارگری باشد که روی اسکلت یک آپارتمان معمولی کار می کند.خوب به این نکته ظریف فکر کنید اگر در هر کاری در زندگی بدترین وضعیت ممکن را تجسم کنید و یکبار با تجسم ذهنی خود را در آن وضعیت قرار دهید خواهید دید که وقتی آب از سر بگذرد دیگر یک متر یا صد متر با هم فرقی نمی کند . پس اگر بتوانید در عمق پنج متری شنا کنید در اقیانوس ها ی با عمق بیشتر از پانصد متر هم می توانید غوطه ور شوید.براستی معنای شکست چیست؟آیا معنایش این است که چیزی به دلخواه شما یا آن گونه که انتظارش را داشتید پیش نیاید؟ قانون تجربه همواره کامل و بی نقص است. ما اندیشه ها و اعتقاد های درونی خود را به شیوه ای عالی باز می تابانیم. یا یکی از گامها را بر نداشته اید یا اعتقاد باطنی شما این بوده است که لیاقتش را ندارید‚ و یا احساس بی ارزشی کرده اید.این گفته قدیمی که اگر بار نخست موفق نشدی باز هم بکوش.براستی حقیقت دارد .معنایش این نیست که خود را بکوب و دیگر بار همان شیوه سابق را تکرار کن. معنایش این است که اشتباه خود را دریاب و از راهی دیگر وارد شو تا بیاموزی چگونه درست آن را انجام بدهی.این حق طبیعی ماست که در تمام مدت عمر خود‚ از موفقیتی به موفقیت دیگر رهسپار باشیم. اگر وضع مااینگونه نیست ‚ یا با تواناییهای ذاتی خود همنوا نیستیم ‚ یا معتقدیم که موفقیت از آن ما نیست ‚ یا موفقیت خود را در نمی یابیم.اگر نسبت به جایگاه این لحظه خود ‚ معیارهای چنان دور از دسترس برگزینیم _که هم اکنون نتوانیم به آن دست یابیم_ همواره شکست خواهیم خورد.هنگامی که کودک سرگرم آموختن راه رفتن یا حرف زدن است ‚ تشویقش می کنیم و برای هر پیشرفت کوچک تحسینش می کنیم . کودک به وجد در می آید و می کوشد که بهتر آن را انجام دهد . آیا به هنگام آموزش چیزی تازه ‚ خود را به همین شیوه تشویق می کنید؟ یا اینکه با گفتن کلماتی نظیر احمق یا دست و پا چلفتی یا شکست خورده فراگیری خود را دشوار تر می نمایید؟بسیاری از ستارگان و هنر پیشه ها تصور می کنند که از همان نخستین نمایش نحوه اجرایشان باید عالی و بی نقص باشد . اما آنها باید بدانند که هدف نمایش ‚ تمرین و آموختن است . بر روی صحنه می اییم تا اشتباه کنیم و راههای تازه را بیاموزیم و بیاموزیم . تنها با تمرین مکرر چیزی تازه را می آموزیم و آن را جزیی از طبیعت خود می سازیم هر گاه در هر زمینه ای به یک کار تمام شده حرفه ای می نگرید به حاصل ساعتهای بی شمار تمرین چشم می دوزید.اصلا مهم نیست که برای چه مدت زمانی خود را شکست خورده پنداشته اید . می توانید هم اکنون الگوی موفقیت را بیافرینید .اهمیت ندارد که در چه زمینه ای می خواهید کار کنید. اصول یکسانند . لازم است که دانه موفقیت را بکاریم . این دانه ها خرمنی عظیم به بار خواهند آورد.
استرس در دورهی تحصیلی
در دورهی راهنمایی کودکان در حال عبور از طفولیت به بزرگسالی هستند و دوران سختی را سپری میکنند با وجود تغییرات زیاد، دانش آموزان در دورهی راهنمایی ممکن است احساس ناتوانی در برابر وضعیتهای مختلف داشته باشند در حالیکه قبلاً به راحتی با مشکلات رو به رو میشدند. تغییرات محیطی ناگهانی در این دوران گاهاً موجب افت تحصیلی شود. دانش آموزان زمانی که به خانه بر میگردند ممکن است دچار استرس باشند ، لازم است با آنها صحبت کرده و به حرفهای آنها گوش کرد. وادار کردن نوجوانها به صحبت خیلی سخت است و آنها به راحتی حرف نمیزنند و مایل هستند فقط با دوستانشان صحبت کنند. نوجوانها فکر میکنند که نمیتوانند روابط خوبی با همسالان خود داشته باشند. باید با آنها به شکل مهربانانه و حمایتی رفتار کنیم و این اطمینان را به آنها بدهیم که میتوانند مشکلات خود را در خانه حل کنند.
علل استرس
مشکلات خانوادگی
برخی معلولیتها مانند معلولیتهای دیداری، شنیداری، گفتاری، باعث استرس دانش آموزان میشود.یکی از مهمترین و عمدهترین علل استرس در دانش آموزان نمره و امتحان است.تبعیض قائل شدن در ابراز محبت به دانش آموزان. برنامهریزی نادرست درسی در یک هفته به گونهای که چند درس سخت در یک روز قرار گیرند.رفتار نادرست کادر مدرسه با دانش آموزان از مهمترین عوامل استرس زا در دانش آموزان است.
شیوههای کاهش استرس
1. دانش آموزان را به انجام کارهای مورد علاقه ترغیب کنید. کارهای دوست داشتنی باعث افزایش ترشح هورمون دوپامین میشود و احساس خوبی را در فرد به وجود میآورد و تأثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسئول حافظه است میگذارد.
2. دانش آموزان را به ورزش صحبگاهی مخصوصاً قدم زدن تشویق کنید.
3. توصیه کنید به موقع بخوابند چون استراحت خوب میتواند اطلاعات بیشتری را به حافظه بازگرداند.
4. آنها را به داشتن هدف و برنامهی منظم برای مطالعه ترغیب کنید.
5. از سرزنش کردن بچهها بپرهیزید. رفتار و گفتار شما نباید به گونهای باشد که باعث تحقیر دانش آموز شود. این امر باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد استرس و اضطراب میشود.
6. فراهم آوردن موقعیتهایی شبیه امتحان با تمام شرایط یک جلسه امتحان قبل از امتحان اصلی در منزل
چند توصیه برای والدین
آن چه در ابتدا انتظار میرود والدین بدان عمل کنند، اهمیت دادن به ترسها و نگرانیهای فرزندان است. هیچ گاه نباید ترس و نگرانیهای فرزند را به مسخره گرفت.
· به صحبتهای فرزند خود با دقت گوش کنید و با او همدلی کنید.
· به فرزند خود نشان دهید از این که او این قدر نگران است، شما نیز ناراحت هستید و سعی دارید عامل ترس و نگرانی را از بین ببرید.
· اجازه دهید فرزندانتان در مورد عامل استرس به راحتی با شما صحبت کند و از احساسات خود بی پرده با شما سخن بگوید.
· داشتن آرامش در زمان آزمون24 ساعت قبل از آن، به بالا رفتن موفقیت تحصیلی در دانش آموزان کمک میکند و بهترین راه جلوگیری از نگرانی، مطالعه مستمر در طول سال تحصیلی است.
· والدین به هیچ وجه نباید در زمان امتحانات، دانش آموز را تحت فشار قرار دهند و او را وادار به زیاد درس خواندن کنند. امتحانات در واقع ملاک و معیار تشخیص رشد علمی برای هر دانش آموز است و در یک یا دو شب هیچگاه نمیتوان مطالب یکساله را فرا گرفت.
· به والدین توصیه میشود که با وارد کردن فشار روحی به دانش آموز در موقع امتحانات استرس و اضطراب در آنان ایجاد نکنند.
· در بین فراگیری علمی دانش آموزان تفریح نیز لازم است و این در حالی است که برخی والدین دانش آموز را در خانه حبس کرده تا مبادا نمره امتحانی آنان کم شود.
· دانش آموزانی که در موقع امتحانات ازخواب شبانه مناسبی برخوردار نیستند، ضریب یادگیری خود را کاهش میدهند.
اضطراب امتحان
در لغت اضطراب امتحان از دو کلمه اضطراب و امتحان تشکیل شده است. منظور از اضطراب نوعی حالت هیجانی نا خوشایند و مبهم است که با پریشانی، وحشت، هراس، تپش قلب، تعرق، سردرد، بی قراری، تکرر ادرار و تشویش همراه است ولی در تعریف امتحان میتوان گفت نوعی ارزشیابی است که طبق اصول معینی انجام میگیرد و وسیلهای است برای توصیف و اندازهگیری تغییر رفتار دانش آموزان در جهت اهداف آموزش و پرورش و کمک به بهبود یادگیری آنها.
علل و عوامل اضطراب در دانش آموزان
عوامل فردی و شخصیتی دانش آموز مانند اضطراب عمومی، پایین بودن سطح عزت نفس، هوش ارزیابی شناختی، عدم آمادگی، عدم توجه و تمرکز، روشهای مطالعه نادرست و انتظارات سطح بالا.
عوامل آموزشگاهی و اجتماعی مانند انتظارات معلمان، رقابت سیستم آموزشی حاکم بر مدارس، نوع درس، موقعیت مراقبان امتحان و مدرک گرایی.
عوامل خانوادگی چون شیوه تربیتی والدین، انتظارات سطح بالای آنها، جو عاطفی حاکم برخانواده، ویژگیهای شخصیتی والدین و طبقه اقتصادی اجتماعی.
روشهای پیشگیری از اضطراب امتحان
عوامل محیطی نقش مهمی را در اضطراب امتحان ایفا میکند پس اضطراب امتحان به میزان زیادی قابل پیشگیری است.
اگر دانش آموزان امتحان را امری عادی تلقی کنند و موقعیت را آن طور که هست، بپذیرند کمتر دچار اضطراب امتحان میشوند.
دانش آموزان هر اندازه اضطراب امتحان را در مورد توجه قرار دهند، به همان نسبت دچار دلهره و نگرانی و ترس میشوند.
رفتارهای سازنده مثل مشورت و تمرین، مطالعهی بیشتر، مشورت با دبیران، تمرین پرسشهای امتحانی قبلی یا پرسشهای امتحانی
ایجاد شایستگی برای غلبه بر اضطراب امتحان از طریق حساسیت زدایی منظم. باید در دانش آموزان چنین احساسی ایجاد کنیم که امتحان مشکلی ندارد.
برطرف نمودن محرکهای نامطلوب که در امتحان مزاحم دانش آموز هستنداز قبیل:
الف) احساس تقصیر و رنجش پنهانی، مثلاً این که در گذشته نتوانستهاند نمره خوبی بیاورند و رضایت والدین، معلمان و دوستان را جلب نمایند.
ب) ترس از ناامنی و محرومیت از توجه و محرومیت خانواده، مثل زمانی که امنیت خود را در خانواده در گروی نمره خوب و دلخواه والدین میبینند.
ج) برچسبهای نادرست و حرفهای زشت و زنندهای که میشنوند، مثل نسبت دادن صفاتی چون تنبل و ....
د) ترس از مقررات امتحان، نمره پایین، پیامها و هشدارهای مراقبین و مسئولین، ترس از عوامل غیر مطلوب فیزیکی جلسه امتحان مثل گرما، سرما، میز امتحان و غیره.
ه) از آنجا که اضطراب امتحان با عزت نفس رابطه معکوس دارد و باید عزت نفس دانش آموزان را افزایش داد.
و) باید ارزیابی شناختی و تصویر ذهنی دانش آموزان از خود و توانمندیهایشان را از طریق ارائه بازخوردهای درست و واقع گرایانه افزایش داد.
ی) توقعات والدین و معلمان از دانش آموزان باید متناسب با تواناییهای و استعدادهای آنان باشد.
ن) باید از مقایسه کردن دانش آموزان با یکدیگر اجتناب کرد، در صورت لزوم هر فرد باید با خودش مقایسه شود.
ل) از مدرک گرایی و بیش از اندازه به نمره بها دادن، باید خودداری کرد.
چند توصیه برای مقابله با اضطراب امتحان:
قبل از آزمون:
شب قبل از امتحان راحت بخوابند.
با اعتماد و اطمینان به دانستههای خود برای امتحان آماده شوند.
با معده خالی در جلسه امتحان حاضر نشوند.
برای کاهش استرس، آبمیوه و سبزی تازه توصیه شود.
در آخرین لحظات قبل از آزمون هیچ مطلبی مرور نشود.
هنگام آزمون
راهنماها را به دقت بخوانند.
زمان خود را در جلسه آزمون تقسیم بندی کنند.
اگر پاسخ سوالی را نمیدانند، از آن بگذرند و به سراغ پرسش بعدی بروند.
وقتی شروع به نوشتن پاسخ پرسشها در پاسخ برگ میکنند هراس نداشته باشند
علل استرس
مشکلات خانوادگی
برخی معلولیتها مانند معلولیتهای دیداری، شنیداری، گفتاری، باعث استرس دانش آموزان میشود.یکی از مهمترین و عمدهترین علل استرس در دانش آموزان نمره و امتحان است.تبعیض قائل شدن در ابراز محبت به دانش آموزان. برنامهریزی نادرست درسی در یک هفته به گونهای که چند درس سخت در یک روز قرار گیرند.رفتار نادرست کادر مدرسه با دانش آموزان از مهمترین عوامل استرس زا در دانش آموزان است.
شیوههای کاهش استرس
1. دانش آموزان را به انجام کارهای مورد علاقه ترغیب کنید. کارهای دوست داشتنی باعث افزایش ترشح هورمون دوپامین میشود و احساس خوبی را در فرد به وجود میآورد و تأثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسئول حافظه است میگذارد.
2. دانش آموزان را به ورزش صحبگاهی مخصوصاً قدم زدن تشویق کنید.
3. توصیه کنید به موقع بخوابند چون استراحت خوب میتواند اطلاعات بیشتری را به حافظه بازگرداند.
4. آنها را به داشتن هدف و برنامهی منظم برای مطالعه ترغیب کنید.
5. از سرزنش کردن بچهها بپرهیزید. رفتار و گفتار شما نباید به گونهای باشد که باعث تحقیر دانش آموز شود. این امر باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد استرس و اضطراب میشود.
6. فراهم آوردن موقعیتهایی شبیه امتحان با تمام شرایط یک جلسه امتحان قبل از امتحان اصلی در منزل
چند توصیه برای والدین
آن چه در ابتدا انتظار میرود والدین بدان عمل کنند، اهمیت دادن به ترسها و نگرانیهای فرزندان است. هیچ گاه نباید ترس و نگرانیهای فرزند را به مسخره گرفت.
· به صحبتهای فرزند خود با دقت گوش کنید و با او همدلی کنید.
· به فرزند خود نشان دهید از این که او این قدر نگران است، شما نیز ناراحت هستید و سعی دارید عامل ترس و نگرانی را از بین ببرید.
· اجازه دهید فرزندانتان در مورد عامل استرس به راحتی با شما صحبت کند و از احساسات خود بی پرده با شما سخن بگوید.
· داشتن آرامش در زمان آزمون24 ساعت قبل از آن، به بالا رفتن موفقیت تحصیلی در دانش آموزان کمک میکند و بهترین راه جلوگیری از نگرانی، مطالعه مستمر در طول سال تحصیلی است.
· والدین به هیچ وجه نباید در زمان امتحانات، دانش آموز را تحت فشار قرار دهند و او را وادار به زیاد درس خواندن کنند. امتحانات در واقع ملاک و معیار تشخیص رشد علمی برای هر دانش آموز است و در یک یا دو شب هیچگاه نمیتوان مطالب یکساله را فرا گرفت.
· به والدین توصیه میشود که با وارد کردن فشار روحی به دانش آموز در موقع امتحانات استرس و اضطراب در آنان ایجاد نکنند.
· در بین فراگیری علمی دانش آموزان تفریح نیز لازم است و این در حالی است که برخی والدین دانش آموز را در خانه حبس کرده تا مبادا نمره امتحانی آنان کم شود.
· دانش آموزانی که در موقع امتحانات ازخواب شبانه مناسبی برخوردار نیستند، ضریب یادگیری خود را کاهش میدهند.
اضطراب امتحان
در لغت اضطراب امتحان از دو کلمه اضطراب و امتحان تشکیل شده است. منظور از اضطراب نوعی حالت هیجانی نا خوشایند و مبهم است که با پریشانی، وحشت، هراس، تپش قلب، تعرق، سردرد، بی قراری، تکرر ادرار و تشویش همراه است ولی در تعریف امتحان میتوان گفت نوعی ارزشیابی است که طبق اصول معینی انجام میگیرد و وسیلهای است برای توصیف و اندازهگیری تغییر رفتار دانش آموزان در جهت اهداف آموزش و پرورش و کمک به بهبود یادگیری آنها.
علل و عوامل اضطراب در دانش آموزان
عوامل فردی و شخصیتی دانش آموز مانند اضطراب عمومی، پایین بودن سطح عزت نفس، هوش ارزیابی شناختی، عدم آمادگی، عدم توجه و تمرکز، روشهای مطالعه نادرست و انتظارات سطح بالا.
عوامل آموزشگاهی و اجتماعی مانند انتظارات معلمان، رقابت سیستم آموزشی حاکم بر مدارس، نوع درس، موقعیت مراقبان امتحان و مدرک گرایی.
عوامل خانوادگی چون شیوه تربیتی والدین، انتظارات سطح بالای آنها، جو عاطفی حاکم برخانواده، ویژگیهای شخصیتی والدین و طبقه اقتصادی اجتماعی.
روشهای پیشگیری از اضطراب امتحان
عوامل محیطی نقش مهمی را در اضطراب امتحان ایفا میکند پس اضطراب امتحان به میزان زیادی قابل پیشگیری است.
اگر دانش آموزان امتحان را امری عادی تلقی کنند و موقعیت را آن طور که هست، بپذیرند کمتر دچار اضطراب امتحان میشوند.
دانش آموزان هر اندازه اضطراب امتحان را در مورد توجه قرار دهند، به همان نسبت دچار دلهره و نگرانی و ترس میشوند.
رفتارهای سازنده مثل مشورت و تمرین، مطالعهی بیشتر، مشورت با دبیران، تمرین پرسشهای امتحانی قبلی یا پرسشهای امتحانی
ایجاد شایستگی برای غلبه بر اضطراب امتحان از طریق حساسیت زدایی منظم. باید در دانش آموزان چنین احساسی ایجاد کنیم که امتحان مشکلی ندارد.
برطرف نمودن محرکهای نامطلوب که در امتحان مزاحم دانش آموز هستنداز قبیل:
الف) احساس تقصیر و رنجش پنهانی، مثلاً این که در گذشته نتوانستهاند نمره خوبی بیاورند و رضایت والدین، معلمان و دوستان را جلب نمایند.
ب) ترس از ناامنی و محرومیت از توجه و محرومیت خانواده، مثل زمانی که امنیت خود را در خانواده در گروی نمره خوب و دلخواه والدین میبینند.
ج) برچسبهای نادرست و حرفهای زشت و زنندهای که میشنوند، مثل نسبت دادن صفاتی چون تنبل و ....
د) ترس از مقررات امتحان، نمره پایین، پیامها و هشدارهای مراقبین و مسئولین، ترس از عوامل غیر مطلوب فیزیکی جلسه امتحان مثل گرما، سرما، میز امتحان و غیره.
ه) از آنجا که اضطراب امتحان با عزت نفس رابطه معکوس دارد و باید عزت نفس دانش آموزان را افزایش داد.
و) باید ارزیابی شناختی و تصویر ذهنی دانش آموزان از خود و توانمندیهایشان را از طریق ارائه بازخوردهای درست و واقع گرایانه افزایش داد.
ی) توقعات والدین و معلمان از دانش آموزان باید متناسب با تواناییهای و استعدادهای آنان باشد.
ن) باید از مقایسه کردن دانش آموزان با یکدیگر اجتناب کرد، در صورت لزوم هر فرد باید با خودش مقایسه شود.
ل) از مدرک گرایی و بیش از اندازه به نمره بها دادن، باید خودداری کرد.
چند توصیه برای مقابله با اضطراب امتحان:
قبل از آزمون:
شب قبل از امتحان راحت بخوابند.
با اعتماد و اطمینان به دانستههای خود برای امتحان آماده شوند.
با معده خالی در جلسه امتحان حاضر نشوند.
برای کاهش استرس، آبمیوه و سبزی تازه توصیه شود.
در آخرین لحظات قبل از آزمون هیچ مطلبی مرور نشود.
هنگام آزمون
راهنماها را به دقت بخوانند.
زمان خود را در جلسه آزمون تقسیم بندی کنند.
اگر پاسخ سوالی را نمیدانند، از آن بگذرند و به سراغ پرسش بعدی بروند.
وقتی شروع به نوشتن پاسخ پرسشها در پاسخ برگ میکنند هراس نداشته باشند
افت تحصیلی
تعريف افت تحصيلي كاربرد اصطلاح افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه را كه بايد به محصول نهايي تبديل ميشد، تلف كرده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است. البته كاربرد اصطلاح قصور و واماندگي در تحصيل مطلوبتر است. وقتي صحبت از افت تحصيلي ميشود، منظور تكرار پايه تحصيلي در يك دوره و ترك تحصيل پيش از پايان دوره است. به عبارت ديگر افت تحصيلي شامل جنبههاي مختلف شكست تحصيلي، چون غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيل قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي، نسبت ميان سنوات تحصيلي دانشآموز و سالهاي مقرر آموزش و كيفيت نازل تحصيلات ميشود. منظور از افت تحصيلي كاهش عملكرد تحصيلي و درسي دانشآموز از سطح رضايتبخش به سطح نامطلوب است. افت تحصيلي يعني دانشآموز در هنگام تحصيل بعد از يك دوره موفقيت تحصيلي يا متوسط، بهتدريج ظرفيت يادگيري او كاهش يافته و يا تكرار پايه تحصيلي داشته باشد. بهطوركلي نمرات او نسبت به ماه قبل يا سالهاي قبل سير نزولي محسوس از خود نشان ميدهد. افت تحصيلي بهعنوان شاخص اتلاف آموزشي، از نظر مفهوم عام به هر گونه ضعف در سوادآموزي و يا وجود بيسوادي گفته ميشود. اما از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشي و شكست در اهداف آموزشي است و نا بساماني در فرآيند ياددهي - يادگيري را در برميگيرد. ناكاميهاي تحصيلي به شكل گريز از مدرسه، تجديدي، مردودي و ترك تحصيلي به منصه ظهور ميرسد. تاريخچه افت تحصيلي افت تحصيلي از دير باز مورد نظر سياستگذاران، برنامهريزان آموزشي، مسؤولان آموزشي و خانوادهها بوده و همگي از خسارات ناشي از افت تحصيلي دانشآموزان در جنبههاي مادي و انساني آن آگاهي داشتهاند. به نظر ميرسد افت تحصيلي به مفهوم عام آن از گذشته دور، حتي دوران باستان و از صدر اسلام در ايران و جهان وجود داشته است اما افت تحصيلي به معناي خاص آن يعني ناكامي در تحقق انتظارات آموزشي و شكست در موفقيتهاي تحصيلي (آموزشي) در صدساله اخير در ايران و در چند قرن اخير در كشورهاي ديگر جهان، بهوجود آمده است. مباني روانشناختي افت تحصيلي: 1- شرايط اجتماعي و اقتصادي: كودكاني كه والدين آنها از قدرت اقتصادي- اجتماعي پايينتري برخوردارند و خانوادههاي آنها با محروميتهاي اقتصادي مواجه ميباشند، افت تحصيلي بيشتري دارند. همچنين در هر جامعهاي كه ديكتاتوري، وحشت و ناامني حاكم باشد، كودكان دچار افت تحصيلي ميشوند. 2- شرايط آموزشي و امكانات مطلوب تحصيلي: در صورتي كه از حواس مختلف انسان براي يادگيري استفاده شود، مسلماً يادگيري راحتتر و عميقتر صورت ميگيرد و شرايط و امكانات آموزشي به تحقق اين امر كمك شاياني ميكند. عدم امكانات مطلوب تحصيلي و شرايط آموزشي معمولا عواملي هستند كه در ايجاد افت تحصيلي دخيل ميباشند. امكاناتي از قبيل مدرسه، كلاس، كتابهاي درسي مناسب و بهرهمندي از معلمان باسواد و كارآمد، همه از عواملياند كه از پيدايش افت تحصيلي پيشگيري ميكنند. 3- شرايط فيزيولوژيك يادگيرنده: معمولاً شرايط فيزيولوژيك دانشآموزان در مدارس ما مورد غفلت قرار ميگيرند، بعضيها دچار ضعف شنوايي هستند (حدود 2 درصد سخت شنواهستند). بعضي ضعف بينايي دارند. مسئله ديگر گرسنگي كودكان است. تحقيقات نشان داده است دانشآموزاني كه از تغذيه مناسب برخوردارند، كمتر دچار افت تحصيلي ميشوند. 4- شرايط رواني - حركتي: مانند دانشآموزاني كه مبتلا به صرع ميباشند (حدود 2 درصد دانشآموزان مدارس ما صرع دارند.) يا دانشآموزاني كه دچار لكنت زبان هستند، از آنجا كه نميتوانند افكار خود را بازگو كنند، دائماً در فشار رواني، اضطراب و تنش به سر ميبرند. گروه ديگر دانشآموزاني هستند كه به فلج مغزي دچار هستند. اين قبيل كودكان لزوماً عقبمانده نيستند بلكه برخي از آنها تيزهوش نيز هستند و افت تحصيلي آنها به اين دليل است كه فاقد حركت هستند. 5- سازشنايافتگي رفتاري: كودكاني كه به ناسازگاري عاطفي مبتلا هستند، از نظر رفتاري با محيط سازش ندارند و از يك تعامل بين فردي به نحو مطلوب برخوردار نيستند. 99 درصد از اين كودكان در مدارس چون سازگاري با خود و محيط ندارند، افت تحصيلي بيشتري دارند. به طور كلي رفتارهايي از قبيل(بيش فعالي، بي توجهي، كمرويي، در خود فروماندگي و پرخاشگري همه تحت عنوان سازش نايافتگي رفتاري خوانده ميشوند و در ايجاد افت تحصيلي موثرند. 6-شرايط عاطفي و رواني: شايد بتوان گفت اين مورد در كشور ما عامل اصلي افت تحصيلي ميباشد. همواره سخن بر سر اين است كه ميان ظرفيت بالقوه كودكان و آنچه انجام ميدهند، فاصلهاي وجود دارد. امروزه روانشناسان معتقدند نبايد صرفاً به دنبال سنجش هوش كودكان بود بلكه بايد ظرفيت يادگيري آنها را به دست آورد، زيرا همواره ظرفيت يادگيري بچهها بسيار بيشتر از آن است كه ميآموزند. عمدهترين دلائل افت تحصيلي 1- عوامل فردي: شامل هوش، توجه و دقت، انگيزه، هيجانات و آشفتگيهاي عاطفي و نارسائيهاي جسمي. 2- عوامل خانوادگي: شامل روابط خانوادگي، فقر مالي و اقتصادي، فقر فرهنگي والدين، فقدان والدين يا والد. 3- علل آموزشي مدرسه: شامل شيوه تدريس معلم، برنامه درسي مدرسه، پيشداوري معلم، شرايط فيزيكي كلاس، ارزيابيهاي نادرست معلمان از عملكرد دانشآموزان، پايين بودن نسبت معلم به دانشآموزان، كمبود معلم مجرب، آموزشديده و علاقهمند به تدريس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانشآموزان واجبالتعليم. راههاي كاهش افت تحصيلي افت تحصيلي موضوعي غير قابل حل نيست، اما حل آن هم يكباره و ناگهاني و با شيوههاي آني ميسر نيست. براي مقابله با اين پديده، به برنامهريزيهاي درازمدت و زيربنايي احتياج است. برنامههايي كه بر اساس واقعيتهاي اجتماعي باشند و ضمانت اجرايي به عنوان يكي از اصول برنامهريزي آموزشي را داشته باشند. الف: برنامههاي درازمدت يا بنيادي: اين برنامهها تدابير زيربنايي است كه يك سياست كلي را در نظام آموزشي ميطلبد. برخي از جزييات اين روشها عبارتند از: 1- تجديد نظر در نظام ارزشيابي. 2- كاهش تعداد دانشآموزان هر كلاس. 3- ارزيابي هوشي دانشآموزان قبل از دبستان. 4- فراهم كردن امكانات آموزش و پرورش. ب: برنامههاي كوتاه مدت: جزئيات اين برنامهها به شرح زير است: 1- تهيه به موقع كتابهاي درسي و فراهم آوردن وسايل كمك آموزشي. 2- همكاري نزديك اولياء مدرسه و والدين. 3- ارزيابي عملكرد معلمان و تشويق معلمان كارآمد. 4- تقويت انگيزههاي دروني دانشآموزان. همچنين تغيير در نگرشهاي آموزشي معلمان، تغيير در سبكهاي مديريت مدارس، نوآوري در روشهاي تدريس، اصلاح فرآيند ياددهي- يادگيري و توجه به مشاركت مردمي ميتواند در كاهش مسائل آموزش و پرورش به ويژه افت تحصيلي مثمر ثمر باشد. بهرهگيري از مطالعات تطبيقي يعني استفاده از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه ميتواند مؤثر باشد. به عنوان مثال در هند راههاي زير را به كار بردهاند: 1- روشهاي موثر تدريس عرضه گرديد. 2- بازآموزي معلمين آغاز شد. 3- بين والدين و معلمين رابطه نزديكتر ايجاد شد. در كشور پاكستان بيشتر روي بازآموزيها تاكيد شده و بازآموزي معلمين را سرلوحه كار خود قرار دادهاند و معتقدند كه اين كار بايد شامل آموزش مهارتهاي تدريس، بازنگري محتواي دروس و آموزش مهارتهايي باشد كه انگيزه دانشآموزان را به درس و تحصيل بيشتر كند. همچنين براي كاهش افت تحصيلي علاوه بر راههاي درون سازماني به راههاي برون سازماني نيز نياز است. مثلا كاهش علائق افراد به تحصيلات به ويژ در پسران، به خاطر نبود بازار كار مناسب و شايسته براي دانشآموختگان است كه اين مهم عامل جدي در كاهش انگيزش تحصيلي در آنها ميشود، به طوري كه نابرابريهاي آموزشي در شهر و روستا و نيز نابرابريهاي جنسيتي (دختران در مقابل پسران) در تحصيلات عاليه كه در يك دهه اخير بر عكس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالي كشور ما رخ داده است، به دليل عدم تطابق نيازهاي بازار كار به تخصص فارغالتحصيلان مدارس و دانشآموختگان دانشگاههاست. خسارتهاي ناشي از افت تحصيلي: 1-هزينههاي تحميلشده به دولت كه شامل: الف: اتلاف هزينههاي جاري اداره موسسات آموزشي توسط دولت. ب: اتلاف سرمايهگذاريهاي ثابت براي احداث و تجهيز فضاهاي آموزشي و پرورشي. 2- هزينههاي تحميلشده بر خانواده شامل: الف: اتلاف هزينههاي مستقيم خانواده مثل پرداخت حق ثبتنام، هزينه لوازمالتحرير. ب: اتلاف هزينههاي حمل و نقل، ارتباطات براي رفت و آمد دانشآموزان به مدرسه. 3- خسارتهاي وارده به دانشآموزان شكست خورده شامل: الف: هزينه فرصت از دست رفته بر اثر ديرتر راه يافتن به بازار كار. ب: خسارتهاي ديگري كه بر فرد وارد ميشود مثل هزينه واقعي سرخوردگي، احساس حقارت و بيكفايتي و خودپنداري منفي. به نظر ميرسد كه بعد رواني اجتماعي خسارتها كه به دانشآموز و خانواده او وارد ميشود، بهمراتب ضربات رواني جديتري نسبت به بعد مادي خانواده بر فرد تحميل ميكند و متأسفانه جبران زخمهاي شكست تحصيلي بهكندي انجام ميشود. نتيجهگيري: مسئله افت تحصيلي به عنوان قديميترين و بحثانگيزترين مسأله آموزش و پرورش ايران در دهههاي اخير بوده است كه فاصله بين وضعيت علمي موجود فراگيران با وضعيت مورد انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارتهاي اقتصادي، رواني و اجتماعي گرديده است. تحقيقات انجامشده نشان ميدهد در كشور ما شكست تحصيلي زياد و پرحجم بوده و از همان سال اول ابتدايي گريبانگير برخي از دانشآموزان ميشود. تحليلهاي آماري نشان ميدهند كه اين پديده در ايران نيز همانند ساير جوامع گزينشي بوده و همه طبقات به يك نسبت با آن مواجه نيستند. اين امر در مناطق محروم و روستايي و در ميان حاشيهنشينان شهرها بسيار عميقتر است. متأسفانه گهگاه در ارائه آمار و ارقام، دقت لازم صورت نميگيرد تا ميزان و حجم واقعي معضلات آموزشي و فرهنگي مشخص گردد. وقتي در مواردي مانند مسئله بيسوادي آمار متفاوتي از 22 تا 32 درصد ارائه ميشود، چگونه انتظار داريم برنامهريزي درستي در اين مورد بنماييم. متأسفانه بدتر از اين، پاك كردن صورت مسئله، به جاي حل مسئله در بحث افت تحصيلي قابل تأمل است. يعني به جاي مردودي و تجديدي، اجازه تكرار امتحان در نوبتهاي متوالي را به معني كاهش افت تحصيلي بيان ميكنند. شناخت علل فردي، اجتماعي از يكطرف و علل ساختاري و آموزشي نظام تعليم و تربيت از طرف ديگر مسائل را پيچيدهتر كرده است. بدين منظور براي كاهش افت تحصيلي ميتوان از تغيير و نوآوري آموزش در عرصه تربيت هنر، نظام ارزشيابي، روشهاي تدريس، مشاركت اولياء، و سبكهاي مديريت مدارس استفاده كرد. ------------------------------
منبع : سایت آموزش نیوز
منبع : سایت آموزش نیوز
افت تحصیلی
مدتها است که اين سوال مطرح است که چرا ما در زمينه آموزش دانش آموزان بخصوص در دوره ي راهنمائي موفقيت چنداني نداريم ؟ بررسي هاي انجام شده در اين مورد بسيار است . مهمترين آنها عبارتند ار: 1- فقر مالي 2- نبود يکي از والدين به هر دليلي 3- فقر فرهنگي و دوزبان بودن دانش آموزان 4- شرايط سني اين دوره ي زندگي فراگيران 5- بيسوادي يا کم سوادي والدين 6- بي انگيزه شدن دانش آموزان و......
که هر کدام جاي تامل دارد . نقش معلم در اغلب موارد کم رنگ است . ولي در مورد بي انگيزه شدن و يا حتي داشتن انگيزه بسيارموثر است .متاسفانه مشاهده شده که بعضي از دانش آموزان که آمار آنها کم نيزنمي باشد علاقه شان را به ياد گيري به هر دليلي از دست داده اند يا حتي دچارشکست تحصيلي يا بعضا ترک تحصيل شده اند . سوال اين است که چگونه مي توان با اين دانش آموزان ارتباط بر قرار کرد ودرآنها ايجاد انگيزه نمود ؟الف- خود ما ( معلمين ) بايد عوامل موثر بر انگيزش را بشناسيم يعني درک ماهيت انگيزش . انگيزش را رغبت، تمايل يا نيروي محرک براي انجام کارمي توان تعريف کردوعوامل دروني و بيروني هر دو در تعيين ماهيت انگيزش و نحو? افزايش آن نقش مهمي دارند و باعث ايجاد – نيروي محرکي براي انجام کارها ميگردد. اهداف و انتظارات فرد براي کسب موفقيت يا شکست و احساسات مثبت و منفي ما را در درک تاثير خودباوري هاي آموخته شده بر اهداف انتظارات احساسات انگيزش وعملکرد آن ياري مي کنند.همچنين دريافت حمايت اجتماعي وعاطفي ازسوي افراد مؤثر بر انگيزه ياد گيري بسيار تأثير گذار است .ب- درک انگيزش و نحو? افزايش آن چگونه است ؟. به چه وسيله اي مي توان دانش آموزان را با انگيزه وشاداب نمود ؟ راه هاي پيشنهادي زير ارائه مي شود :1– معلم مي تواند محيطي سرشار از توجه دلسوزانه و اشتياق برانگيزبه وجود آورد تا - دانش آموزرا نسبت به مؤثروارزشمند بودنش مطمئن سازد وفرصتهايي براي برقراري ارتباط فراهم کندتا نقش ها ، الگوها را شناسايي کند ودر جو بالنده اي از توجه و حمايت متقابل روابط اطمينان بخشي بر قرار کند . 2- مرحله بعدي اينکه به دانش آموزاجازه داده شود تا دست به انتخاب شخصي بزنند مقتضيات وميزان تکاليف را با ظرفيت هايش هماهنگ سازد. کمک براي درک ارزش دانش آموز به خودش،و درک فرايند يادگيري و فعاليت هاي ياد گيري ويژه .انگيزش ذاتي دانش آموزان به يادگيري مي تواند در محيطي امن ، اعتمادبخش و حمايتگرانه پرورش يابد .3 - سومين مرحله از نحو? افزايش انگيزش در دانش آموزان تمرکز معلم بر شيوه هايي استکه در آن دانش آموز،هم مسئوليت فردي خود را درياد گيري بپذيرد و هم به طور فعالانه ، در تجارب ياد گيري درگير شود . معلم به عنوان برانگيزاننده ، در بر دارنده رشد فزاينده احساس مثبت دانش آموز نسبت به خود و ايجاد انگيزه ياد گيري به عنوان يک عامل مهم ، خلاقانه و هماوردجويانه است ،زيرا ياد گيري ، امري فعال و هدفمند است و شما براي اين کار ، نيازبه راهبرد هايي داريد که با تشويق فعالانه، رفتارو افکار هدفمندانه دانش آموزان را به کار گيرد. ج- کمک به دانش آموزان براي درک خود و ارزش گذاشتن به خويش .معلم مي تواند به دانش- آموزان خود کمک کند تا علي رغم تجارب منفي گذشته و به رغم شيوه هاي منفي آموخته شده در باره خود و توانايي هايشان ، دريابند که چگونه تفکرشان بر احساسات و انگيزش آنها اثر- مي گذارد؛ و به اين ترتيب ، فرصتي به آنها مي دهيد تا با يادگيري بهتر ، شاهد رشد انگيزش ذاتي آنان باشيد . با بررسي علايق دانش آموزان و مرتبط ساختن يادگيري با اهداف و علايق شخصي آنها ، ياد گيري براي دانش آموز ارزشمند تلقي مي شود .د-خلق فضايي درکلاس که براي دانش آموزان ايجادانگيزه کند. اين راهبردشامل مواردذيل است: 1- يافتن راه هايي که دانش آموزان مسئوليت بيشتري براي يادگيري احساس کنند وبابرخورداري از حق انتخاب و کنترل نياز به خود مختاري خود را ارضا نمايند .2- کمک به دانش آموزان ازطريق الگوپذيري وآموزش مهارتها و راهبردهاي خود ارزشي ،به منظور پذيرش خطر تحصيلي .3- درک خود و هدايت افکار خويش به سمتي که در ساي? آن بتوانيد اين ويژگي ها را با ايجاد فضاي مثبت يادگيري مرتبط سازيد .در تحليل نهايي ، مهم ترين اجزاي سازنده براي با انگيزه ساختن دانش آموزان متضمن رشد هر يادگيرنده و رشد شخصي است . دانشس آموزانتان اين ويژگي ها را احساس مي کنند و به آنها – پاسخ مي دهند ودرفرايند تدريش ، تخصص شما را با تخصص خود ترکيب مي سازند . هنگامي که احساس راحتي و امنيت خاطر داشته باشند و صادقانه مورد احترام و توجه باشند و زماني که به ديدن قابليت هاي يادگيري خود تشويق شوند،حتي مي توان با دشوارترين دانش آموزان ارتباط بر قرار کرد تا او يک بار ديگر انگيزهً ياد گرفتن را تجربه کند . برداشت شده ازکتاب پرورش انگيزه در دانش آموزان نويسنده : باربارا مک کومبز – جيمزپاپ
که هر کدام جاي تامل دارد . نقش معلم در اغلب موارد کم رنگ است . ولي در مورد بي انگيزه شدن و يا حتي داشتن انگيزه بسيارموثر است .متاسفانه مشاهده شده که بعضي از دانش آموزان که آمار آنها کم نيزنمي باشد علاقه شان را به ياد گيري به هر دليلي از دست داده اند يا حتي دچارشکست تحصيلي يا بعضا ترک تحصيل شده اند . سوال اين است که چگونه مي توان با اين دانش آموزان ارتباط بر قرار کرد ودرآنها ايجاد انگيزه نمود ؟الف- خود ما ( معلمين ) بايد عوامل موثر بر انگيزش را بشناسيم يعني درک ماهيت انگيزش . انگيزش را رغبت، تمايل يا نيروي محرک براي انجام کارمي توان تعريف کردوعوامل دروني و بيروني هر دو در تعيين ماهيت انگيزش و نحو? افزايش آن نقش مهمي دارند و باعث ايجاد – نيروي محرکي براي انجام کارها ميگردد. اهداف و انتظارات فرد براي کسب موفقيت يا شکست و احساسات مثبت و منفي ما را در درک تاثير خودباوري هاي آموخته شده بر اهداف انتظارات احساسات انگيزش وعملکرد آن ياري مي کنند.همچنين دريافت حمايت اجتماعي وعاطفي ازسوي افراد مؤثر بر انگيزه ياد گيري بسيار تأثير گذار است .ب- درک انگيزش و نحو? افزايش آن چگونه است ؟. به چه وسيله اي مي توان دانش آموزان را با انگيزه وشاداب نمود ؟ راه هاي پيشنهادي زير ارائه مي شود :1– معلم مي تواند محيطي سرشار از توجه دلسوزانه و اشتياق برانگيزبه وجود آورد تا - دانش آموزرا نسبت به مؤثروارزشمند بودنش مطمئن سازد وفرصتهايي براي برقراري ارتباط فراهم کندتا نقش ها ، الگوها را شناسايي کند ودر جو بالنده اي از توجه و حمايت متقابل روابط اطمينان بخشي بر قرار کند . 2- مرحله بعدي اينکه به دانش آموزاجازه داده شود تا دست به انتخاب شخصي بزنند مقتضيات وميزان تکاليف را با ظرفيت هايش هماهنگ سازد. کمک براي درک ارزش دانش آموز به خودش،و درک فرايند يادگيري و فعاليت هاي ياد گيري ويژه .انگيزش ذاتي دانش آموزان به يادگيري مي تواند در محيطي امن ، اعتمادبخش و حمايتگرانه پرورش يابد .3 - سومين مرحله از نحو? افزايش انگيزش در دانش آموزان تمرکز معلم بر شيوه هايي استکه در آن دانش آموز،هم مسئوليت فردي خود را درياد گيري بپذيرد و هم به طور فعالانه ، در تجارب ياد گيري درگير شود . معلم به عنوان برانگيزاننده ، در بر دارنده رشد فزاينده احساس مثبت دانش آموز نسبت به خود و ايجاد انگيزه ياد گيري به عنوان يک عامل مهم ، خلاقانه و هماوردجويانه است ،زيرا ياد گيري ، امري فعال و هدفمند است و شما براي اين کار ، نيازبه راهبرد هايي داريد که با تشويق فعالانه، رفتارو افکار هدفمندانه دانش آموزان را به کار گيرد. ج- کمک به دانش آموزان براي درک خود و ارزش گذاشتن به خويش .معلم مي تواند به دانش- آموزان خود کمک کند تا علي رغم تجارب منفي گذشته و به رغم شيوه هاي منفي آموخته شده در باره خود و توانايي هايشان ، دريابند که چگونه تفکرشان بر احساسات و انگيزش آنها اثر- مي گذارد؛ و به اين ترتيب ، فرصتي به آنها مي دهيد تا با يادگيري بهتر ، شاهد رشد انگيزش ذاتي آنان باشيد . با بررسي علايق دانش آموزان و مرتبط ساختن يادگيري با اهداف و علايق شخصي آنها ، ياد گيري براي دانش آموز ارزشمند تلقي مي شود .د-خلق فضايي درکلاس که براي دانش آموزان ايجادانگيزه کند. اين راهبردشامل مواردذيل است: 1- يافتن راه هايي که دانش آموزان مسئوليت بيشتري براي يادگيري احساس کنند وبابرخورداري از حق انتخاب و کنترل نياز به خود مختاري خود را ارضا نمايند .2- کمک به دانش آموزان ازطريق الگوپذيري وآموزش مهارتها و راهبردهاي خود ارزشي ،به منظور پذيرش خطر تحصيلي .3- درک خود و هدايت افکار خويش به سمتي که در ساي? آن بتوانيد اين ويژگي ها را با ايجاد فضاي مثبت يادگيري مرتبط سازيد .در تحليل نهايي ، مهم ترين اجزاي سازنده براي با انگيزه ساختن دانش آموزان متضمن رشد هر يادگيرنده و رشد شخصي است . دانشس آموزانتان اين ويژگي ها را احساس مي کنند و به آنها – پاسخ مي دهند ودرفرايند تدريش ، تخصص شما را با تخصص خود ترکيب مي سازند . هنگامي که احساس راحتي و امنيت خاطر داشته باشند و صادقانه مورد احترام و توجه باشند و زماني که به ديدن قابليت هاي يادگيري خود تشويق شوند،حتي مي توان با دشوارترين دانش آموزان ارتباط بر قرار کرد تا او يک بار ديگر انگيزهً ياد گرفتن را تجربه کند . برداشت شده ازکتاب پرورش انگيزه در دانش آموزان نويسنده : باربارا مک کومبز – جيمزپاپ
Subscribe to:
Comments (Atom)